loading...

بیتا صبوری

بازدید : 273
يکشنبه 13 تير 1400 زمان : 23:28

درمان سردرد عصبی، راه های کاهش سردرد های ناشی از اضطراب و استرس

آیا شما هم دچار سردرد عصبی هستید و می خواهید با روش های درمانی آن آشنا شوید؟ یکی از روش های موثر در درمان سردرد های عصبی شناخت علل و منشا آن می باشد، بعد از شناخت علل مورد نظر می توانید تلاش کنید تا عوامل آزاردهنده را از بین ببرید. اضطراب و استرس باعث به وجود آوردن احساس هایی مانند ترس، نگرانی ها و ناراحتی فروخورده می شود و فشارهای روانی را در پی خواهد داشت و باعث به وجود آمدن سردرد های عصبی می شود.

به عبارتی سردردهای عصبی نوعی از بیماری روان تنی به حساب می آید که باعث به وجود آمدن آن عوامل روانی هستند، اگر توان ذهنی و جسمی بالایی دارید می توانید با این سردرد ها مقابله کنید زیرا یکی از راه درمانی آن بالا بردن قوا و توان ذهنی می باشد.

متخصصان روانشناس با استفاده از تکنیک های مختلف به شما یاد می دهند که چطور با عواملی که بر شما تاثیر گذاشته است مقابله کنید، در ادامه این مقاله به بررسی کامل سردرد های عصبی و راه های درمان آن می پردازیم.

سردرد عصبی چیست؟

یکی از سردرد هایی که بسیار در میان مردم شایع می باشد سردرد های عصبی و تنشی نام دارد شدت این سردرد از میگرن کمتر می باشد و زمانی که فرد با موقعیت هایی مانند استرس و عصبانیت رو به رو می شود دچار این سردرد ها می شود. هنگامی که سطح تنش کم شده این سردرد ها بهبود می یابند در بسیاری از مواقع ممکن است به مشکلی مزمن تبدیل شوند که در این شرایط باید از متخصص برای درمان کمک بگیرید.

علائم سردرد عصبی

سردرد های عصبی در اغلب موارد علائم خاصی دارند و به وسیله این علائم می تواند آن ها را از سایر سردرد ها جدا کرد، در زیر نمونه هایی از این علائم بیان شده اند:

  • احساس گرفتگی در نواحی پیشانی
  • پشت سر یا دو طرف سر
  • عدم به وجود آمدن حالت تهوع و استفراغ
  • احساس درد به صورت خفیف و مداوم است و به صورت ضربان دار نمی باشد.

همچنین سردرد هایی که به نور و صدا حساسیت نشان می دهند احتمالا از نوع سردرد میگرنی می باشند.

نحوه تشخیص سردرد عصبی

اگر سردرد ها به صورت مکرر اتفاق می افتد و عملکرد روزانه شما را دچار اختلال کرده است در این صورت برای ارزیابی وضعیت خود باید به متخصص مراجعه کنید و پزشکان برای این که سردرد عصبی را از سایر سردرد ها و وضعیت های پزشکی که منجر به درد در نواحی سر و گردن می شود را تشخیص دهند از روش های مختلفی استفاده می کنند که از جمله مهم ترین آن می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • انجام ارزیابی های عصب شناختی برای بررسی بازتاب ها، هماهنگی حرکتی و سلامت سیستم عصبی مرکزی و مواردی که مربوط به سیستم عصبی می شود مورد بررسی قرار گیرد.
  • معاینه وضعیت سر و گردن از نظر میزان شدت درد موجود و پیدا کردن علل آن
  • ارزیابی و معاینه وضعیت چشم ها
  • در صورتی که سردرد ها به صورت شدید و مزمن اتفاق افتد باید آزمایش های تصویربرداری مانند MRI و CT انجام شود.

سردرد عصبی و عوامل تشدید کننده آن

عوامل مختلفی وجود دارد که می توانند علائم مرتبط با سردرد تنشی را تشدید کرده و باعث شود تا درد بیمار شدت یابد از جمله مهم ترین آن ها می توان به مصرف برخی داروها، خستگی جسمانی شدید و مزمن، دچار بودن به مشکلات فک، دهان و دندان اشاره کرد. در نتیجه برای این که علائم سردرد بهبود یابد باید این عوامل رفع شود.

انواع سردردهای عصبی

متخصصین به طور کلی سردرد عصبی را به ۴ دسته کلی تقسیم می کنند که می توان به سردرد تنشی اپیزودیک مکرر، سردرد تنشی ایپزودیک مکرر، سردرد تنشی مزمن و سردرد تنشی محتمل اشاره کرد، در ادامه این مقاله به توضیح هر کدام از این سردرد ها می پردازیم.

  1. سردرد تنشی اپیزودیک مکرر

این نوع سردرد به صورت مکرر در یک بازه زمانی ۳ ماهه حداقل در ۱ یا ۱۵ بار اتفاق می افتد این سردرد ها در هر دوره احتمال دارد به مدت ۳۰ دقیقه تا ۷ روز ادامه داشته باشد حداقل دوره ای که برای این سردرد های اپیزودیک اتفاق می افتد به صورت مکرر ۱۲ الی ۱۸۰ روز در سال خواهد بود.

  1. سردرد تنشی ایپزودیک غیر مکرر

بعضی از سردرد های عصبی به صورت مکرر به وجود نمی آیند و حداکثر ۱۲ روز در سال فرد به این سردرد ها مبتلا می شود و به عنوان سردرد تنشی اپیزودیک غی مکرر شناخته می شوند و نسبت به سردرد های اپیزودیک کمتر فرد را درگیر می کند و فرد بیمار می تواند به کارهای روزانه اش برسد و مشکلی بر روی عملکرد روزانه اش ایجاد نمی شود.

  1. سردرد تنشی مزمن

سردرد تنشی مزمن در یک بازه سه ماهه به وجود می آید و حداقل ۴۵ روز فرد به این سردرد مبتلا است به صورتی که فرد بیمار در هر ماه ۱۵ روز درگیر سردرد می باشد و هر بار چند ساعت یا چند روز طول می کشد.

  1. سردرد عصبی محتمل

سردرد های عصبی محتمل نوعی از سردرد های مزمن، اپیزودیک مکرر و غیر مکرر می باشد اما علل آن نامشخص است، و نمی توان به درستی علت آن را کشف کرد، در واقع فرد بدون هیچ دلیل خاصی دچار سردرد می شود و احتمال دارد علت سردرد، مصرف بسیاری از داروها باشد.


یکی از عواملی که باعث سردرد های عصبی می شود احساس اضطراب و استرس می باشد که به صورت های مختلفی نشان داده می شود و فرد که دچار استرس می شود علائم زیر به صورت های مختلف نشان داده می شود.

تعریق دست و پا

لرزش دست

دل درد و ناراحتی های معده

درد های عصبی

تیک عصبی

تنفس و ضربان قلب سریع

تکرار ادرار

تغییرات اشتها

سرگیجه و سنگینی سر و سردرد های مزمن

هم چنین اضطراب باعث به وجود آمدن بیماری های عصبی مانند ام اس، تومور مغزی و سکته مغزی می شود و احتمال دارد این سردرد ها در اثر استرس زیاد و عصبانیت بیش از حد به وجود آید و تشخیص دادن علل سردرد ها سخت است و تنها به وسیله پزشک متخصص باید تشخیص داده شود.

منبع : درمان سردرد عصبی

بازدید : 272
سه شنبه 8 تير 1400 زمان : 14:49

غذا خوردن کودکان همیشه یکی از دغدغه های اصلی والدین علی الخصوص مادران بوده است. بسیاری از مادران از بد غذایی فرزندان خود شکایت می کنند و با حالتی اندوهگین و ناامید می گویند که فرزند من در طول روز هیچی نمی خورد یا کودک من بسیار بد غذا است و خیلی کم غذا می خورد. در این مقاله به بررسی و درمان مشکل کودک بد غذا پرداخته شده است

آیا کودک من بدغذا است؟

گاهی اوقات مادران بر اساس واقعیت، میزان غذا خوردن فرزندشان را ارزیابی نمی کنند بلکه بر اساس فانتزی ذهنی و میزان انتظارات خودشان در مورد غذا خوردن فرزندشان قضاوت می کنند.

گاهی اوقات نیز فقط کافی است مادر، کودکی را مشاهده کند که بسیار خوش خوراک و حتی پر خوراک است و بیشتر از حد مورد نیاز غذا می خورد در چنین حالتی است که مادر بلافاصله فرزند خودش را با فرزندی که غذا خوردنش استثناء است و حتی درست و نرمال هم نیست مقایسه می کند و به این ترتیب اینطور برداشت می کند که فرزندش به اندازه کافی غذا نمی خورد، در حالی که این تصور کاملا اشتباه است، به این دلیل که معده کودکان بسیار کوچک است و به همین دلیل زود سیر می شوند اما چون ما نمی توانیم دیدگاه و انتظار واقع بینانه ای داشته باشیم همیشه از میزان غذا خوردن فرزندمان ناراضی هستیم و البته بدیهی است که اگر شما فرزندتان را با یک فرزند بسیار پرخور مقایسه کنید به این نتیجه می رسید که فرزندتان بی اشتها و بدغذا است، در صورتی که غذا خوردن فرزند شما کاملا نرمال است و جای نگرانی نیست.

اما برخی از کودکان واقعا بد غذا هستند و این بدغذایی آن ها سبب شده است که بدن آن ها به خوبی رشد نکند و بسیار ضعیف شوند. در چنین شرایطی نیاز هست که به دنبال راه چاره برای این مسئله باشیم.

در مورد برخی از مسائل برای اینکه بتوانیم راه حل مناسبی ارائه دهیم، پیدا کردن علت مشکل اهمیت بسیاری دارد، یعنی بر اساس علت مسئله راه حل ارائه شده متفاوت خواهد بود، بد غذایی کودکان نیز از دسته این مسائل است. بد غذایی کودکان دلایل مختلفی می تواند داشته باشد که اگر دلیل آن را پیدا کنیم می توانیم راه حل مناسب را برای رفع آن بکار بگیریم.

دلایل بد غذایی کودکان

  • مشکلات جسمانی

برای اینکه بتوانیم مشکلی را از نظر روان شناختی مورد بررسی قرار دهیم در ابتدا نیاز است که از نظر عملکرد جسمانی فرد مطمئن شویم. برخی از مادران اولین کاری که برای پیدا کردن راه حل در مورد بی اشتهایی و بدغذایی کودک خود می کنند به روانشناس کودک مراجعه می کنند و از مشاور می خواهند که شیوه درست رفتاری را در برخورد با کودک بد غذا را آموزش دهند، اما نیاز است که بدانیم در بسیاری از مواقع کودک به دلیل مشکلات جسمانی از خوردن غذا امتناع می کند و اشتیاقی نسبت به آن نشان نمی دهد.

این مشکلات می تواند درد لثه و دندان باشد، می تواند مشکل در هضم غذا و یا یبوست باشد، گاهی اوقات نیز اشکال در فرو بردن و قورت دادن غذا به دلیل درد یا زخم زبان یا گلو است که باعث می شود کودک از غذا خوردن امتناع کند، به همین دلیل بهترین، مهمترین و اولین کار این است که در ابتدا به پزشک اطفال مراجعه کنید و فرزندتان را مورد معاینه پزشکی قرار دهید تا در ابتدا از سلامت جسمی او مطلع شوید و اگر فرزند شما از نظر شرایط جسمانی مشکلی دارد آن را حل کنید در غیر اینصورت با اطمینان از سلامت جسمانی فرزندتان به دنبال علت های دیگر باشید.

  • بدخوابی یا بیخوابی از دلایل بدغذایی کودکان

عدم خواب کافی می تواند روند طبیعی سیستم بدن را به هم بریزد و موجب اختلال در سلامت جسمانی کودک شود. در چنین شرایطی کودک بسیار بی حوصله می شود و اشتیاقی به انجام فعالیت های مورد نیاز ندارد. این مسئله می تواند در شرایط تغذیه ای کودک نیز تاثیر منفی بگذارد.

  • کم تحرکی

هرچقدر بدن فعالیت بیشتری داشته باشد سوخت و ساز بیشتری دارد و در چنین شرایطی کودک بیشتر احساس گرسنگی می کند، اما کودکی که تحرک لازم و مناسبی نداشته باشد طبیعتا سوخت و ساز زیادی نیز ندارد و کمتر احتمال دارد که گرسنه شود. بنابراین توجه به این امر اهمیت زیادی دارد. البته کم تحرکی کودک نیز می تواند علت فیزیولوژی داشته باشد که در اینصورت معاینه پزشک الزامی است.

منبع : بهترین برخورد با کودک بد غذا با استفاده از مشاوره نوین

بازدید : 305
جمعه 4 تير 1400 زمان : 0:04

وسواس عموما فکر یا عمل آزاردهنده ای است که فرد توان کنترل آن را ندارد. وسواس فکری جنسی نیز شامل افکاری می شود که محتوای جنسی دارند و به صورت مکرر در ذهن فرد مرور می شوند به طوری که فرد در بسیاری از مواقع درمانده و خسته می شود و از گرایش جنسی و فعالیت جنسی خود لذت نمی برد.

قبل از پرداختن به وسواس فکری جنسی، نیاز است که برای فهم و درک بهتر موضوع توضیح مختصری در مورد اختلال وسواس شرح دهیم و بعد اختصاصا به مفهوم وسواس فکری جنسی بپردازیم.

اختلال وسواس

اختلالات وسواسی اصطلاحا به اختلال وسواس فکری – عملی یا OCD معروف است.

در این اختلال، فرد افکار خاصی را به طور مکرر تجربه می کند که به آن ها وسواس فکری یا obsession می گویند یا اینکه نیاز به انجام مکرر اعمالی خاص، در فرد احساس می شود که به آن ها compulsions یا وسواس عملی می گویند.

وسواس های فکری گاه به تنهایی بروز می یابند و گاهی نیز افکار و اعمال وسواسی همراه با یکدیگر بروز پیدا می کنند. به اینصورت که فرد افکار وسواسی آزاردهنده را به طور مکرر در ذهن تجربه می کند و در حین تجربه این افکار دچار اضطراب و تنش می شود و برای اینکه از استرس و اضطراب ناشی از افکار وسواسی خلاصی یابد، دست به انجام اعمال وسواسی می زند.

برای مثال فرد مدام نسبت به بستن شیر گاز یا قفل در ماشین شک می کند و مدام این فکر را در ذهن می پروراند که مبادا شیر گاز را نبسته باشد یا در ماشین را قفل نکرده باشد، در این حالت فرد برای اینکه بتواند اضطراب و استرس درونی خود را کاهش دهد مدام شیر گاز و قفل ماشین را چک می کند.

انواع وسواس

وسواس می توانند انواع مختلفی داشته باشند:

  • وسواس شست و شو

شستن دست ها بیش از حد معمول یا به روشی خاص، مثلا 7 بار شستن دست ها

تمیز کردن و نظافت بیش از حد وسایل منزل یا ماشین

داشتن قواعد خاص برای مسواک زدن، دوش گرفتن یا دستشویی رفتن

  • وسواس مذهبی

انجام دادن اعمال مذهبی به شیوه ای خاص

  • وسواس تکرار

تکرار حرکات بدنی (مثال ضربه زدن با انگشت، چشمک زدن، تکان دادن سر و غیره )

تکرار فعالیت های روزمره (مثلا قبل از غذا خوردن یکبار قاشق را بالا، پایین کردن)

نکته: دقت کنید که وسواس تکرار را با اختلال تیک اشتباه نگیرید، در اختلال تیک فرد به صورت غیر ارادی و ناآگاهانه رفتاری را انجام می دهد، اما در وسواس تکرار فرد به صورت کاملا آگاهانه و مکرر این اعمال را انجام می دهد چون تصور می کند اگر این کارها را انجام ندهد حتما اتفاق بدی می افتد و یا نظم زندگی او به هم می ریزد.وسواس احتکار

جمع کردن و انباشتن وسایل غیر کاربردی و آسیب دیده به صورت افراطی، با این هدف که یک روزی این وسایل به درد می خورند، محل زندگی افرادی که اختلال احتکار دارند معمولا بسیار به هم ریخته است و معمولا اطرافیان و خانواده فرد شاکی هستند و گاهی از این امر شکایت می کنند که ما حس می کنیم در انبار یا آشغال دانی زندگی می کنیم.

  • وسواس چک کردن

چک کردن مداوم وضعیت جسمانی از طریق آزمایشات پزشکی مختلف

زنگ زدن مداوم به عزیزان به منظور اطمینان از سلامتی آن ها

چک کردن مداوم شیر گاز، قفل در و پنجره ها و غیره به منظور جلوگیری از بروز اتفاق

  • وسواس تقارن و نظم

استفاده از اصول خاص برای قرار دادن اشیا و لباس ها بر سر جای خودشان بر اساس رنگ، تقارن و غیره

  • وسواس آلودگی و وسواس نجسی و پاکی

انزجار از ادرار و مدفوع خود به سبب آلودگی و نجاست

ترس از آلاینده های محیطی

  • ترس از دست دادن کنترل خود

نگرانی بابت آسیب رساندن به خود، عزیزان و اطرافیان

نگرانی و ترس بابت توهین کردن و بی احترامی به دیگران در حضور جمع

ترس از دزدیدن اشیا

  • وسواس جنسی

افکار یا تصاویر جنسی ممنوعه

افکار یا تخیلات جنسی در مورد دیگران

افکار یا تصاویر جنسی درباره کودکان یا نزدیکان

افکار آزاردهنده در مورد رفتار خشونت آمیز جنسی با دیگران

به طور کلی، وسواس ها می توانند بسیار گسترده باشند، طبیعتا اشاره به همه آن ها و توضیح در مورد همه آن ها در این مقاله ممکن نیست اما همانطور که پیش تر اشاره کردیم وسواس، هر فکر مکرر و آزاردهنده و هر عمل غیر قابل کنترلی را که بسیار هم وقت گیر و زمانبر هستند را شامل می شود.

وسواس فکری جنسی نیز از این قاعده مستثنی نیست، در وسواس فکری فرد به شدت از افکار ذهنی خود رنج می برد، مدام تلاش می کند آن ها را کنترل کند و از آن ها اجتناب کند اما موفق نمی شود، فردی که وسواس فکری جنسی را تجربه می کند در بسیاری از مواقع احساس گناه و انزجار از خود می کند.

در ادامه در مورد وسواس فکری جنسی بیشتر توضیح می دهیم:

  • نکند در حین رابطه جنسی، کثیف یا بیمار شوم؟
  • اگر ملحفه و رخت خواب کثیف شود چه؟
  • باید بعد از تمام شدن رابطه، فورا به حمام بروم.
  • طبق اصول رابطه مان را پیش نبردیم حالا باید چه کنم؟
  • نباید با همسرم رابطه برقرار می کردم، اگر فردا خواب بمانم و در محل کارم دیر حاضر شوم چه؟
  • اگر به آن پسر بچه تجاوز کنم چه اتفاقی می افتد؟
  • اگر به همسرم خیانت کنم لایق زندگی نیستم.

این ها افکاری است که یک فرد وسواس فکری جنسی مدام در ذهن خود تکرار می کند.

افکار وسواسی جنسی می توانند به صورت تمایلات یا تصویرهایی در مورد جنس مخالف باشند.

مثلا فرد مدام محارم خودش را به صورت عریان تصور می کند و یا اینکه برقراری رابطه جنسی با آن ها را برای خود متصور می شود. طبیعی است که در صورت مرور چنین افکاری، فرد به شدت احساس گناه و عذاب وجدان را تجربه می کند و برای رهایی از این افکار سعی می کند از راهبردهای اجتنابی استفاده کند، به اینصورت که از ارتباط با اعضای خانواده خود اجتناب می کند و برای این کار خودش را در اتاق حبس می کند یا مدت طولانی را در بیرون از منزل سپری می کند، این فرد ممکن است مدام استغفار کند و خودش را مستحق مجازات های سخت بداند.

مورد دیگر می تواند نگرانی فرد نسبت به گرایش جنسی خود باشد، به اینصورت که فرد مدام نگران این مسئله است که نکند هم جنس گرا باشد، این فکر در شرایطی است که فرد هیچگونه تمایلات هم جنس گرانه در درون خود احساس نمی کند و فقط ترس از این موضوع است که ذهنش را درگیر کرده است. چنین فردی با کوچکترین نشانه ای مهر تاییدی بر افکار خود می زند، به اینصورت که اگر در استخر یا باشگاه، فردی هم جنس خودش را ببنید و نظرش برای لحظه ای به سمت آن فرد جلب شود و نگاهش کند، چنین رفتاری را نوعی گرایش جنسی به هم جنس خود قلمداد می کند. این فرد ممکن است مدام با مراجعه به پزشک، گرایش جنسی خودش را مورد بررسی قرار دهد.

خانم یا آقایی که بدون اینکه رابطه جنسی فراتر از رابطه زناشویی با همسرش داشته باشد، مدام ترس از این دارد که به همسرش خیانت کند، چنین فردی ممکن است به شدت از هر گونه ارتباطی با جنس مخالف خودداری کند، به اینصورت که حتی از صحبت کردن و ارتباط چشمی با همکاران جنس مخالف خود نیز، خودداری می کند.

نگرانی در مورد انواع بیماری های مراقبتی و جنسی نیز از جمله وسواس های فکری جنسی است.

فردی که مدام از ترس اینکه نکند به بچه ای از نظر جنسی آسیب وارد کند و به او تجاوز کند، نمونه ای از یک فرد مبتلا به وسواس فکری جنسی است.

افکار وسواسی مربوط به تمیزی و پاکی نیز از جمله موارد شایع در اختلال وسواس فکری جنسی است. اجتناب از رابطه جنسی و احساس چندش باعث می شود که فرد از برقراری رابطه جنسی اجتناب کند. این اجتناب کردن می تواند دامنه وسیعی از لمس کردن بدن یا تماس ترشحات بدن را شامل شود.

معیارهای لازم برای تشخیص اختلال وسواس فکری جنسی

  • تکرار شونده در یک تم و محتوای خاص
  • عدم کنترل و مقامت فرد در برابر افکار مزاحم
  • وقت گیر و زمانبر بودن افکار و اعمال مربوط به آن
  • خستگی پذیر افکار و اعمال، به طوری که انرژی زیادی از فرد بگیرد.
  • اخلال در تمام فعالیت های اجتماعی، فعالیت های شغلی، روابط خانوادگی و دوستی فرد

وسواس فکری جنسیآیا وسواس فکری جنسی همان خیالپردازی جنسی است؟

نکته حائز اهمیت این است که وسواس های فکری جنسی با خیالپردازی های جنسی تفاوت دارند و نباید به اشتباه این دو را باهم یکی بدانیم.

در خیالپردازی جنسی، فرد از افکار خود لذت می برد و حتی ممکن است تمایل داشته باشد که این افکار به واقعیت بپیوندند اما در وسواس فکری جنسی، مرور افکار در ذهن فرد آزاردهنده است و فرد مبتلا به وسواس فکری جنسی، از این مسئله که روزی افکارش به واقعیت بپیوندد به شدت هراسان است.

در واقع می توانیم بگوییم که خیالپردازی های جنسی خوشایند و وسواس های فکری جنسی ناخوشایند هستند.

تاثیر وسواس فکری جنسی بر عملکرد جنسی

عملکرد جنسی سالم، بخش مهمی از تجارب انسان محسوب می شود. در حقیقت یک مشخصه عملکرد روانی سالم، وضعیت جنسی بهنجار می باشد. متاسفانه نتایج تحقیقات نشان می دهد که وسواس های فکری جنسی تاثیر منفی بسیار زیادی بر عملکرد جنسی افراد دارند و رضایت جنسی و کیفیت رابطه زناشویی را کاهش می دهند.

افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری جنسی، احساس نیاز افراطی به کنترل افکارشان را دارند در حالی که لازمه ارگارسم این است که فرد خودش و ذهنش را رها کند، اما در بیماران مبتلا به این اختلال چنین اتفاقی نمی افتد و کاملا بدیهی است که که افراد مبتلا به این اختلال دچار اختلال عملکرد جنسی شوند و از رابطه جنسی خود رضایت نداشته باشند.

همچنین به نظر می رسد که این بیماران به اندازه کافی احساس آرمیدگی ندارند و همین عامل باعث می شود که این افراد نتوانند به اندازه کافی در رابطه جنسی فعال باشند و این حواس پرتی هنگام فعالیت جنسی با برانگیختگی جنسی تداخل پیدا می کند.

به طور کلی می توان گفت اجتنابی که در بیماران مبتلا به وسواس فکری جنسی وجود دارد، بر روی عملکرد جنسی آن ها تاثیر می گذارد و موجب کاهش میل جنسی می شود.

منبع : شناسایی و درمان وسواس فکری جنسی از نظر روانشناسی

بازدید : 229
جمعه 4 تير 1400 زمان : 0:01

شناخت مردان، توصیه هایی برای شناخت بهتر مردان

تفاوت های بسیاری میان زنان و مردان وجود دارد و با شناخت مردان می توان علت بسیاری از رفتار های آن ها را کشف کرد به عنوان مثال بسیاری از خانم ها از بی توجهی و سرد بودن همسرشان شاکی هستند، در صورتی که بی توجهی آن ها می تواند به خاطر تفاوت های فیزیولوژیکی و تربیتی آن ها باشد اگر در مورد رفتار ها و خصوصیات مردان آگاهی داشته باشید به شما کمک می کند تا روابط خود را بهبود بخشید و همچنین روانشناسان در این خصوص می توانند اطلاعات خوبی را به شما بدهند و به شما کمک کنند.

شناخت مردان، روانشناسی مردان

خصوصیات مردان با زنان متفاوت می باشد به طوری که آن ها نمی توانند مانند زنان روی چند موضوع همزمان تمرکز داشته باشند و ساختار مغزی شان متفاوت می باشد و در صورتی که دوست دارید بهترین جواب را بگیرید باید سعی کنید تا تمرکزشان را به هم نزنید به عنوان مثال اگر مشغول تماشای تلویزیون هستید از آن ها توقع نداشته باشید تا به حرف های شما گوش دهند و نظرشان را بیان کنند زیرا این کار برای آن تقریبا غیرممکن و سخت و دشوار است.

شناخت مردان، تفاوت های مردان

مردان و زنان در چند مورد با یکدیگر تفاوت دارند و در صورتی که این تفاوت ها را بشناسید به شما کمک می کند تا با خصوصیات مردان آشنا شوید، در ادامه این مقاله برخی از تفاوت ها را مورد بررسی قرار داده ایم.

  1. فیزیولوژیک

نیم کره راست مغزی در مردان مخصوص اعمالی مانند کسب مهارت های فیزیکی، تطابق چشمی و ماهیچه ای می باشد و نسبت به نیم کرده چپ شان بزرگ تر می باشد، اما نیم کره راست در زن ها از نیم کره چپشان کوچکتر است و وظیفه نیم کره چپ زنان کسب مهارت های گفتاری و بیان احساسات می باشد.

بر اساس مطالب بیان شده مردان از لحاظ احساسی و بیان عواطف ضعف تر از زنان بوده و عملکرد پایینی دارند و اگر مردان در سخنوری ماهر باشند و در رشته های فلسفه مهارت داشته باشند اما باز هم نسبت به زنان در بیان احساسات و عواطف ضعیف تر هستند.

  1. وظایف

مردان از زمان های قدیم خودشان را با کار و مسئولیت هایشان شناخته اند و توانمندی خود را صرف حمایت های مالی و اقتصادی خانواده شان می کنند و بیشتر سعی می کنند که روی مسائل خارج از خانه تمرکز داشته باشند و وظایفی که مربوط به خانه می شود بیشتر بر عهده زنان می باشد و در این خصوص مردان نقش کمرنگ تری دارند و به همین دلیل آن شغل داشتن و کسب و کار را بخشی از هویت خود می دانند.

  1. تربیت

از نظر تربیتی مردان از همان ابتدا نسبت به زنان تربیت متفاوت تری داشته اند و به آن ها یاد داده اند که نسبت به جنس زن برتری دارند و نباید مانند زنان احساسات خود را بروز دهند و یا گریه کنند و با کسی در مورد مشکلاتشان درد و دل کنند و با آن ها در میان بگذارند، تمام این عوامل باعث می شود تا مردان توانایی ابراز محبت نداشته باشند و نتوانند عشق و احساسات خود را ابراز کنند و به همین دلیل گاهی اوقات زنان نسبت به عشق مردان دچار شک و تردید می شوند.

شناخت مردان از طریق زبان بدن آن ها

یکی از راه های ارتباط غیر کلامی، زبان بدن می باشد و اگر به زبان بدن مردان دقت کنید به راحتی می توانید آن ها را بشناسید و به افکار و احساساتشان پی ببرید و شناخت مردان چندان کار سختی نمی باشد.

در ادامه این مقاله به بررسی زبان بدن در مردان می پردازیم تا از طریق زبان بدن به خوبی بتوانیم آن ها را بشناسیم و عملکرد بهتری داشته باشیم.

  1. گذاشتن دست در جیب

اگر مرد مقابل شما دست در جیب دارد احتمالا اطلاعات بسیاری از شما پنهان می کند و دوست ندارد بخشی از زندگی اش را در اختیار شما قرار دهد و آن ها را فاش کند.

  1. پنهان کردن دست چپ

اگر دست چپش را از شما پنهان می کند به احتمال زیاد مسائل شخصی اش را از شما پنهان می کند و دوست ندارد که شما از زندگی شخصی اش سر دربیاورید و در این زمینه اطلاعاتی به شما نمی دهد.

  1. پنهان کردن دست راست

اگر متوجه شدید که مردی که دست راستت را از شما پنهان می کند بدانید مسائلی را از شما پنهان می کند که مربوط به خودش نمی باشد و بیشتر در ارتباط با دیگران است و تمایل ندارد در مورد اطرافیانش چیزی بدانید و آن ها را مخفی می کند.

  1. شناخت مردان، پوشاندن دهان

این حرکت در مردها به این معنی می باشد که از بیان کردن مطالبی می ترسند و پنهان کاری می کنند و البته کمی خجالتی هستند.

  1. تکان دادن پا

اگر به طور مداوم پایش را تکان می دهد به این معنی است که از شما خوشش نیامده و قصد ادامه گفتگو را ندارد و بعد از این که صحبت تان به پایان رسید دیگر تمایلی ندارد تا رابطه را ادامه دهد.

  1. گذاشتن هر دو پا روی زمین

اگر مردی هر دو پایش را محکم در مقابل یکدیگر گذاشته است می توانید به او اطمینان کنید و به صداقت و راست گویی اش حساب کنید زیرا این افراد معمولا صادق و متعادل می باشند، اگر پایش را بر روی پنجه و یا پاشنه پایش قرار داده است به احتمال زیاد همه حقیقت را نمی گویند و فرد صادق و رو راستی نیست.

  1. جفت کردن پا

اگر در حالت ایستاده پاهایش را کنار هم قرار داده است احتمالا حالت دفاعی به خودش گرفته است و احساس خوبی درباره این موضوع و صحبت کردن با شما را ندارد و یا احتمال دارد با نظرات شما موافق نباشد.

منبع :شناخت مردان که کسی به شما نمی گوید

بازدید : 315
پنجشنبه 27 خرداد 1400 زمان : 0:05

پرخاشگری نوجوانان ، علل، پیامد ها و نحوه برخورد صحیح با پرخاشگری

پرخاشگری نوجوانان یکی از چالش هایی است که بسیاری از والدین با آن رو به رو می شوند و نمی توانند از پس آن بر بیایند، در نوجوانان برخی از تغییرات جسمی و روانی به وجود می آید که باعث بروز خشم و رفتار های پرخاشگرانه در نوجوان می شود اما در بسیاری از موارد پرخاشگری نوجوان به سبک های فرزند پروری والدین و نحوه برخورد آن ها با نوجوان بستگی دارد.

یکی دیگر از مشکلات در دوران نوجوانی زود رنجی می باشد. اگر نوجوان بیش از اندازه خشمگین شود و قادر نباشد رفتار خود را کنترل کند این مسئله ممکن است برای او آسیب زننده باشد، بنابراین بهتر است والدین آگاهی لازم درباره علل، ریشه، درمان و راهکارهایی برای پرخاشگری نوجوانان را کسب کنند تا بتوانند از نوجوان حمایت کنند تا او این دوره را با موفقیت پشت سر بگذارد.

والدین برای کاهش تنش میان خود و فرندان و پیشگیری از درگیری می توانند به مشاوره خانواده مراجعه کنند و از او کمک بخواهند.

پرخاشگری نوجوانان

خشم حالت هیجانی و بر انگیختگی می باشد که هنگام رو به رو شدن با مشکلات و مسائل روز مره و همچنین محرک های نامناسب محیطی به صورت های مختلف بروز پیدا می کند، خشم و پرخاشگری حالت هایی می باشد که همه انسان ها آن را تجربه کرده اند و چندین بار در طول زندگی با آن رو به رو شده اند و با آن آشنا هستند.

اما احساس خشم و پرخاشگری در دوران نوجوانی می تواند با شدت بیشتری بروز پیدا کند و نوجوان زمانی که از دنیای کودکی خود خارج شده است در حال تغییر و رو به رو شدن با بحران های بزرگسالی از جمله پذیرش مسئولیت های اجتماعی می باشد به همین دلیل اغلب پرخاشگری می کند. در حقیقت پرخاشگری یکی از ویژگی های دوران نوجوانی محسوب می شود.

ویژگی هایی که سبب پرخاشگری در دوران نوجوانی می شوند

نوجوانی مرحله ای است که فرد طی آن برای ورود به بزرگسالی آماده می شود، این دوره با تغییرات جسمی و روحی بسیاری همراه می باشد و نوجوانان در این دوره از زندگی ویژگی هایی را تجربه می کند که در پرخاشگری آن ها نقش زیادی دارد در ادامه این مقاله برخی از این ویژگی ها را به طور دقیق مورد بررسی قرار می دهیم.

پرخاشگری نوجوانان، ویژگی های جسمانی

فرد در دوره نوجوانی از نظر جسمانی تغییراتی در او ایجاد می شود و ویژگی هایی در او به وجود می آید که احتمال دارد باعث بروز پرخاشگری در او شود در زیر بعضی از این ویژگی ها را ذکر می کنیم:

  • آغاز بلوغ جسمانی
  • بروز صفات ثانویه و اولیه جنسی
  • سن ناشی گری
  • ناهماهنگی در حرکات
  • تغییرات هورمونی
  • احساس خستگی و درد عضلانی

پرخاشگری نوجوانان، ویژگی های شناختی

در دوران نوجوانی ویژگی های شناختی مانند رشد تفکر، قدرت استدلال، نظریه پردازی، رسیدن به مفهوم خود و رشد هویت، استقلال طلبی و مسئولیت پذیری در نوجوانان رشد می کند که ممکن است باعث شود که در این دوران نوجوان دچار بحران هویتی شود.

پرخاشگری نوجوانان، ویژگی های اجتماعی

در دوران نوجوانی، فرد نیاز دارد تا در گروه های مختلف همسالان خود عضو شود، هم چنین به کسب و کار، موقعیت های اجتماعی و تشخیص طلبی و به استقلال نیاز دارد که از ویژگی های دوران نوجوانی به شمار می آیند نوجوان ممکن است در هر کدام از این نیاز ها با مشکلاتی رو به رو شوند که در این صورت دچار خشم و پرخاشگری می شود.

پرخاشگری نوجوانان، ویژگی های عاطفی

در دوران نوجوانی فرد ممکن است بی ثباتی در هیجانات، ناشی گری در ابراز احساسات و عواطف، ترس، کمرویی، خجالتی بودن، تخیل و رویا پردازی عواطف را تجربه کند و این ویژگی باعث شود شخصیتی زودرنج و حساس داشته باشد و نتواند احساسات خود را کنترل و مدیریت کند.

علل پرخاشگری نوجوانان چیست؟

پیش از آن که به دنبال راهکار های مناسب برای برخورد با پرخاشگری نوجوانان باشید ابتدا باید علل پرخاشگری را در آن ها پیدا کنید، خشم و پرخاشگری که در نوجوانان به وجود می آید علاوه بر ویژگی های ذکر شده احتمال دارد دلایل مختلفی داشته باشد که در زیر بخشی از آن را شرح داده ایم.

  • فعالیت هورمون های جنسی در دوره نوجوانی
  • فاکتور های ژنتیکی
  • رفتار های پرخاشگرانه قبلی
  • قربانی آزار جنسی یا فیزیکی بودن
  • در معرض خشونت قرار گرفتن در خانه و جامعه
  • پرخاشگری و خشم در رسانه ها
  • استفاده از الکل و مواد مخدر
  • حضور سلاح گرم در خانه
  • آسیب مغزی در اثر ضربه
  • تجاوز به حق و حقوق نوجوانان یا چشم پوشی از مالکیت او
  • آزار های کلامی و توهین به شخصیت نوجوان
  • تنبیه یا حمله های فیزیکی و بدنی به نوجوان
  • بی توجهی به علایق نوجوان
  • تحت فشار قرار دادن نوجوانان و مجبور کردن آن ها به انجام کار هایی که دوست ندارند
  • برخورد نامناسب با آن ها و امر و نهی زیاد در امور

با توجه به مواردی که بیان شد والدین باید شناخت خود را از این دوران حساس بالا ببرند و همچنین فرزندشان را نیز بشناسند تا بتوانند علت های پرخاشگری در دوران نوجوانی را تشخیص دهند و پیشگیری های لازم را در این مورد انجام دهند.

پرخاشگری نوجوانان، تفاوت پرخاشگری در دختران و پسران

هر دو جنس دختر و پسر احتمال دارد دچار خشم و پرخاشگری شوند اما معمولا پسران بیش تر دچار خشم می شوند و رفتار های پرخاشگرانه ای از خود بروز می دهند و علت این امر ممکن است به دلیل ویژگی های جسمی و نداشتن محدودیت های محیطی می باشد.

بر اساس مطلب بیان شده خشم و عصبانیت توسط پسران در خانواده و محیط بیشتر مورد قبول می باشد و به همین دلیل کم تر مورد بازخواست خانواده قرار می گیرند و برای آن ها تهدید و تنبیه ای وجود ندارد، در حالی که خانواده و محیط از دختران انتظار دارند شخصیت آرامی داشته باشند و کمتر عصبانی شوند و همچنین از خشم و پرخاشگری آن ها جلوگیری کنند.

تاثیر خانه و مدرسه در بروز پرخاشگری نوجوانان

در بسیاری از اوقات احتمال دارد خشم و پرخاشگری توسط نوجوان به دلیل رابطه گسسته او با والدینش باشد و هم چنین به دلیل عدم امنیت روانی نوجوان دچار پرخاشگری می شود و زمانی که نوجوانی در روابط خانوادگی مورد طر شدن، تهدید، تنبیه و تحقیر قرار بگیرد و والدین در نوع تربیت خود درست عمل نکرده باشند در این هنگام دچار عدم امنیت روانی شده است و برای این که از خود دفاع کند و محافظت نماید دست به پرخاشگری می زند.

در این هنگام نوجوان از طریق پرخاشگری کردن به مقابله با والدینش می پردازد، با این کار والدین سعی می کنند تا نوجوان را بیشتر تحت فشار قرار دهند تا تربیت درست تری داشته باشد و شرایطی شبیه خانواده در مدرسه هم وجود دارد با این تفاوت که به جای والدین، معلمان، مدیر و هم کلاسی های نوجوان هستند که با تحت فشار قرار دادن نوجوان باعث بروز خشم و پرخاشگری می شوند.

در صورتی که اگر والدین، معلمان و کسانی که با نوجوان در ارتباط هستند اطلاعات و آگاهی های خود را در مورد دوران نوجوانی و حساسیت آن افزایش دهند و با ویژگی های این دوران آشنا شوند بسیاری از مشکلات کاهش می یابد و هم نوجوان هم آن ها احساس بهتری پیدا می کنند.

منبع : درمان پرخاشگری نوجوانان به سادگی

بازدید : 296
پنجشنبه 27 خرداد 1400 زمان : 0:03

خودارضایی یا استمنا، یکی از روش های ارضای میل جنسی است که از طریق تحریک و برانگیختگی اندام های جنسی خود، (خود تحریکی از طریق لمس آلت در مردان و لمس کلیتوریس در زنان)، صورت می گیرد و فرد از این طریق می تواند ارگاسم و اوج لذت جنسی را تجربه کند. اعتیاد به خود ارضایی مشکلی است که در این مقاله به آن پرداخته می شود.

خودارضایی یک روش جنسی طبیعی و رایج در میان زنان و مردان است.

آمار دقیقی از خودارضایی در ایران وجود ندارد، اما نتیجه تحقیقی در آمریکا نشان داده است که 95 درصد از مردان و 89 درصد از خانم ها در طول زندگی خود، خودارضایی می کنند.

اگرچه که در ایران به این مسئله به عنوان یک تابو و به عنوان یک عمل ناپسند نگاه می شود و به همین دلیل افراد به راحتی در مورد آن حرف نمی زنند و حتی ممکن است اگر در زندگی خود، خودارضایی را تجربه کرده باشند، آن را انکار کنند، اما عدم گزارش آن به این معنی نیست که این عمل در ایران آمار پایینی دارد.

اگر استثنائات را در نظر نگیریم و بخواهیم در مورد عموم افراد صحبت کنیم، می توانیم ادعا کنیم که نیاز جنسی یک نیاز مشترک در بین همه افراد است و زمانی که فرد به دوران بلوغ می رسد و هورمون های جنسی در بدن فرد افزایش پیدا می کند، طبیعتا میل جنسی فرد نیز زیاد می شود و زمانی که فرد شرایط ارضای نیاز جنسی با شریک جنسی را نداشته باشد و احساس برانگیختگی جنسی بالایی داشته باشد، احتمال آن خیلی زیاد است که به خودارضایی روی بیاورد، به همین دلیل است که شیوع آن را نمی توانیم انکار کنیم و می توانیم آن را نوعی رفتار طبیعی جنسی تلقی کنیم که البته در کتاب راهنمای تشخیصی اختلالات روانی نیز، طبیعی بودن آن تایید شده است.

دیدگاه های مربوط به خودارضایی

در ارتباط با خودارضایی نظرات مختلفی وجود دارد و در فرهنگ ها و ادیان مختلف، دیدگاه هایی که در مورد خودارضایی وجود دارند بسیار متفاوت است.

برخی از نظرات مربوط به خودارضایی از اعتقادات دینی سرچشمه می گیرد و دیدگاه های جدیدتر سعی کرده اند از نظر علمی به این پدیده نگاه کنند.

اگر نظر بزرگترها و حتی جوانان و نوجوانان را در مورد خودارضایی بپرسید، احتمالا با این نظر روبرو می شوید که خودارضایی عملی بسیار مذموم است و جدا از اینکه از نظر شرعی امری منع شده است و گناه محسوب می شود، عوارض جسمی و روانی زیادی را به همراه دارد.

اعتیاد به خودارضایی

همه ما می دانیم که در دین اسلام تاکید زیادی به ازدواج شده است و بسیاری از ما با این جمله که ازدواج نیمی از دین را تکمیل می کند، آشنا هستیم، همچنین خودارضایی در دین اسلام به شدت منع شده است و گناه کبیره محسوب می شود. حال فکر می کنید که علت منع شدید خودارضایی در دین اسلام چه می تواند باشد؟

ارضای نیاز جنسی، در کنار ارضای نیازهای روانی و عاطفی، از جمله دلایل مهم ازدواج است. همانطور که در تعریف خودارضایی اشاره کردیم، خودارضایی روشی برای ارضای نیاز جنسی است و دلیل منع خودارضایی در دین اسلام می تواند این مسئله باشد که اگر فردی نیازهای جنسی خود را از طریق خودارضایی برطرف کند، ممکن است این روش را روشی مناسب و جایگزین برای ارضای نیازهای جنسی اش بداند و همین امر سبب شود که فرد نسبت به ازدواج کردن بی تفاوت شود و همین امر می تواند زمینه ساز بسیاری از گناهان دیگر و البته کم شدن نسل بشریت شود. این فرضیه می تواند محتمل و البته تا حدی قابل پذیرش باشد.

اما به نظر می رسد که از قدیم الایام برای اینکه بتوانند فرد را از اقدام برای خودارضایی منصرف کنند، تلاش شده است که بتوانند با بیان عوارض و پیامدهای مختلف خودارضایی علاوه بر ایجاد احساس گناه، احساس ترس را نیز در فرد ایجاد کنند.

از جمله عوارضی که برای خودارضایی مطرح شده است موارد زیر هستند:

  • نابینایی
  • ناباروری
  • ریزش مو
  • بیماری های روانی (اضطراب، استرس و ...)
  • انزال زودرس
  • کوچک شدن آلت تناسلی
  • آسیب به اندام تناسلی
  • کاهش توجه و تمرکز

اما مسئله اصلی اینجاست که بسیاری از افرادی که خودارضایی را تجربه می کنند، از عواملی مثل اضطراب و استرس و خستگی نیز شکایت می کنند و چون مطالبی نیز در مورد عوارض خودارضایی شنیده اند، این نشانه ها را، پیامد خودارضایی می ببینند و در ذهنشان خودشان را بابت این مسئله سرزنش می کنند.

دیدگاه دینی و فرهنگی

نکته ای که نیاز است به آن توجه کنیم مسائل فرهنگی و دینی حاکم بر جامعه است، تصور کنید که فردی در خودش احساس نیاز جنسی شدیدی را تجربه می کند و مدتی با خود کلنجار می رود که این احساس نیاز را در خود سرکوب کند، اما بعد از مدتی احساس درماندگی می کند و احساس می کند توان مقابله با نیاز جنسی خود را ندارد.

متاسفانه هرچقدر که فرد بیشتر تلاش می کند احساس نیاز جنسی خودش را سرکوب کند، بیشتر احساس ناتوانی می کند، حال بر سر دو راهی سختی قرار می گیرد، اینکه همچنان تنش و اضطراب ناشی از برانگیختگی جنسی را تحمل کند یا اینکه به خودارضایی رو بیاورد. بعد از مدتی که فرد با خود کلنجار می رود، تصمیم می گیرد به خودارضایی بپردازد و نیاز جنسی خودش را برطرف کند، اما به دلیل تصور منفی که در مورد خودارضایی وجود دارد، فرد بعد از خودارضایی به شدت احساس گناه و بی ارزشی می کند و احساس می کند که انسان ارزشمند و درستکاری نیست، به شدت سعی در پنهان کردن این کار دارد و از این مسئله می ترسد که اگر کسی، مخصوصا پدر مادر متوجه شوند که او خودارضایی می کند، از او روی برگردانند و سرزنشش کنند.

طبیعی است که در چنین شرایطی، فرد احساس شرم، گناه و بی ارزشی کند و اضطرابزیادی را تحمل کند و در پی تجربه این احساسات، ابتلا به اختلال افسردگیو در نتیجه اختلال افسردگی، کاهش توجه و تمرکز و خستگی های مداوم وجود خواهد داشت. بنابراین می توانیم بگوییم که دیدگاه های فرهنگی و دینی موجود باعث می شوند که فرد، با انجام خودارضایی های مکرر، از نظر روانی تحت فشار و آسیب قرار بگیرد.

از طرفی، در بسیاری از مواقع افراد مبتلا به اختلالات اضطرابی و افسردگی برای اینکه مدتی را از احساسات منفی خود فرار کنند، به خودارضایی رو می آورند که در اینصورت احتمال اعتیاد به خودارضایی در فرد بالاست. بنابراین در چنین شرایطی نمی توانیم ابتلا به اختلال روانی را پیامد خودارضایی بدانیم بلکه می توانیم بگوییم که اعتیاد به خودارضایی، پیامد اختلالات روانی می باشد.

اما اگر بخواهیم که دیدگاه واقع بینانه ای داشته باشیم، نمی توانیم به طور مطلق بگوییم که خودارضایی هیچگونه آسیبی به فرد وارد نمی کند و افراد بی وقفه می توانند خودارضایی کنند بدون آنکه محدودیتی داشته باشند. بنابراین این سوال پیش می آید که چه زمانی، خودارضایی باعث آسیب به فرد می شود؟

دقت کنید که همانقدر که خود ارضایی می تواند رفتاری طبیعی و بی خطر باشد، به همان اندازه نیز می تواند آسیب زا باشد. به این دلیل که خودارضایی یک رفتار جنسی کاملا در دسترس است و فرد هر زمان که اراده کند می تواند، به خودارضایی بپردازد و همین امر می تواند سبب شود که خودارضایی به صورت رفتاری اعتیادی در فرد بروز پیدا کند. از آنجایی که زیاده روی و اعتیاد در هر زمینه ای می تواند به فرد آسیب وارد کند، اعتیاد به خودارضایی نیز می تواند آسیب زیادی به فرد وارد کند.

اعتیاد به خودارضایی سبب می شود که ذهنیت فرد مدام درگیر این مسئله باشد و دیگر نه به قصد رفع نیاز جنسی، بلکه از سر عادت و در اکثر اوقات تمایل به خودارضایی داشته باشد و همین امر سبب شود که فرد برای اینکه بتواند به خودارضایی بپردازد، مدام از دیگران فاصله بگیرد و از حضور در جمع خودداری کند.

منبع : ترک اعتیاد به خودارضایی به روش نوین همراه با مشاوره آنلاین

بازدید : 213
چهارشنبه 19 خرداد 1400 زمان : 17:59

دگزامفتامین، موارد و عوارض مصرف دگزامفتامین

دگزامفتامین چیست و در چه مواردی مورد استفاده قرار می گیرد؟ دگزامفتامین همان دکستروآمفتامین است که نوعی داروی محرک عصبی می باشد و باعث افزایش فعالیت مغزی می شود و در مواردی مانند بیش فعالی کودکان و حمله خواب مورد استفاده قرار می گیرد، اما این دارو عوارض جسمانی و روانی بسیاری دارد و می تواند مشکلات بسیاری برای فرد ایجاد کند.

دگزامفتامین با داروهای ضد افسردگی نیز تداخل ایجاد می کند و برای کودکان زیر ۶ سال، مادران شیرده و افرادی که سابقه قلبی دارند منع مصرف دارد.

اگر می خواهید در مورد این دارو اطلاعاتی کسب کنید و قصد مصرف آن را دارید این مقاله را تا انتها مورد مطالعه قرار دهید، همچنین می توانید از روانشناس کمک بگیرید تا بدون مصرف داروهایی که عوارض دارند بیش فعالی و حمله خواب را مورد درمان قرار دهید.

دگزامفتامین چیست؟

دگزامفتامین یا دکستروآمفتامین داروی محرک عصبی مرکزی می باشد این دارو بر روی اعصاب مغز و انتقال دهنده های عصبی مغزی تاثیر می گذارد و تغییراتی در جهت بیش فعالی و کنترل تکانه ایجاد می کند، این دارو هم چنین برای درمان نارکولپسی یا همان حمله خواب و اختلال بیش فعالی و نقص توجه مورد استفاده قرار می گیرد.

میزان و نحوه مصرف داروی دکستروآمفتامین

میزان مصرف این دارو از مقدار بسیار کم شروع شده است و به تدریج تحت نظر پزشک معالج و بر اساس علت بیماری که می تواند بیماری بیش فعالی یا نارکولپسی باشد افزایش می یابد، این دارو ۳ تا ۴ ساعت بعد از مصرف اثر می گذارد و روزی ۲ تا ۴ بار تجویز می گردد.

مصرف دگزامفتامین باعث کاهش وزن و اشتهای فرد می شود و به همین دلیل باید دائما قد و وزن کودک چک شود و در زمانی که مشکل برای فرد ایجاد می کند مصرف دارو باید قطع شود و دوباره شروع شود.

افرادی که از داروی دگزامفتامین استفاده می کنند باید حتما پزشک خود را از انواع داروهای دیگری که مصرف می کنند مطلع سازند، داروی دگزامفتامین باید به تدریج و تحت نظر پزشک قطع شود و از قطع شدن ناگهانی آن به شدت خودداری نمایید.

داروی دگزامفتامین، عوارض روانی

دگزامفتامین دارای عوارض جانبی روحی و روانی می باشد و در صورتی که بدون تجویز پزشک و به صورت خودسرانه استفاد شود باعث وابستگی شدید جسمانی و بروز علائم اعتیاد می شود، در زیر نمونه هایی از عوارض جانبی روحی و روانی آن را بیان می کنیم.

  • بی قراری
  • بی خوابی
  • وحشت شبانه
  • خواب آلودگی
  • بی حوصلگی
  • تحریک پذیری
  • عصبانیت یا اضطراب
  • افسردگی شدید و طولانی مدت
  • شادی
  • نوسانات خلقی
  • پارانویا
  • توهم
  • سایکوز

داروی دگزامفتامین، عوارض جسمانی

علاوه بر عوارض روحی این دارو عوارض جسمانی هم دارد که در زیر نمونه هایی از آن را بیان می کنیم و در صورتی که این علائم شدت گرفت باید سریع به پزشک مراجعه کنند.

  • بی اشتهایی و کاهش وزن
  • خشکی دهان
  • کاهش سرعت رشد در کودکان
  • اسهال و یبوست
  • تپش قلب و افزایش فشار خون
  • سردرد و سرگیجه
  • تاری دید و مشکلات خواندن و تغییر دید
  • افزایش فشار چشم
  • ناتوانی و افت میل جنسی و اختلال در نعوظ
  • تب و تشنج
  • تعریق و لرزش دست ها
  • درد قفسه سینه
  • حمله قلبی یا سکته مغزی
  • انجام حرکات غیر عادی و غیر طبیعی مانند تیک

تداخلات دارویی دکستروآمفتامین

مصرف داروهای مشتق آمفتامین با داروهایی که برای درمان افسردگی تجویز می شوند مانند مونوآمین اکسید و هم چنین ضد افسردگی های سه حلقه ای منجر به عوارض قلبی می شود و تداخلات دارویی به همراه خواهد داشت و اگر این دارو همزمان با داروی پارکینسون استفاده شود باعث بروز عوارض عصبی خواهد شد.

دگزامفتامین با داروهای محرک اعصاب مرکزی و داروهای سرماخوردگی تداخل ایجاد می کند. این دارو بر داروهای کاهش فشار خون اثر معکوس می گذارد و به همین دلیل افرادی که نارسایی قلبی و فشار خون بالا دارند و از داروی کاهش فشار خون استفاده می کنند باید از مصرف دگزامفتامین دوری کنند.

منبع : دگزامفتامین

بازدید : 394
چهارشنبه 19 خرداد 1400 زمان : 17:56

درون گرايي و برون گرايي دو تيپ شخصيتي متضاد هم هستند، بنابراين آشنايي با ويژگي هاي اين دو تيپ شخصيتي پيش از ازدواج مهم مي باشد، در اين مقاله به اينكه افراد درون گرا با چه كساني ازدواج مي كنند و ويژگي ازدواج افراد درونگرا پرداخته شده است.

اگر شخصيت افراد را يك طيف يا پيوستار در نظر بگيريم، در يك سر طيف درون گرايي قرار مي گيرد و در سر ديگر طيف، برون گرايي و افراد از نظر شخصيتي در نقاط مختلف اين طيف قرار مي گيرند، اگر پيوستار را به دو نيمه تقسيم كنيم، از وسط طيف به سمت درون گرايي، افراد درون گرا قرار دارند و از وسط طيف به سمت برون گرايي، افراد برون گرا قرار دارند. طبيعي است كه هرچه از وسط طيف فاصله بگيريم، نمره درون گرايي و برون گرايي فرد افزايش مي يابد و هرچقدر كه به وسط طيف نزديك تر شويم، نمره درون گرايي يا برون گرايي فرد كاهش مي يابد.

براي اندازه گيري و به دست آوردن نمره درون گرايي و برون گرايي افراد، تست شخصيت وجود دارد، اما بدون تست و با مشاهده ويژگي هاي شخصيتي افراد هم، تا حدود زيادي مي توانيم به درون گرايي و برون گرايي شان پي ببريم.

ويژگي افراد درون گرا و برون گرا

افراد درون گرا، از تمركز بر دنياي دروني و ذهني خود لذت مي برند و از خلوت، سكوت و تنهايي، انرژي مي گيرند،

در مقابل، افراد برون گرا تمايل زيادي به حضور در جمع دارند و جمع هاي شلوغ دوستانه و مهماني هاي خانوادگي مي تواند تاثير مثبتي بر روحيه آنها بگذارد.

افراد درون گرا، زماني كه در جمع هستند انرژي رواني زيادي را صرف مي كنند و بعد از حضور در جمع هاي شلوغ، براي اينكه بتوانند انرژي خود را مجدد بازيابند، نياز به سكوت و تنهايي دارند، اما چيزي كه افراد برون گرا را خسته و كلافه مي كند تنهايي و انزوا است و براي اينكه فرد برون گرا بتواند مجدد انرژي بگيرد نياز به اين دارد كه با دوستان خود برنامه تفريحي و دورهمي تدارك ببيند يا اينكه در يك جمع شلوغ قرار بگيرد.

واضح است كه افراد درون گرا دوستان كمتري نسبت به افراد برون گرا دارند. در واقع مي توانيم بگوييم كه افراد درون گرا به سختي با ديگران صميمي مي شوند و صحبت كردن و برقراري ارتباط با اشخاص مختلف، براي آن ها لذت چنداني ندارد، اما با وجود محدود بودن دايره دوستي اين افراد، دوستي هاي عميقي را در آن ها مشاهده مي كنيم، يعني ممكن است فرد، يك دوست يا نهايتا دو دوست صميمي داشته باشد ولي مدت زمان اين ارتباط و عمق آن بسيار زياد است.

در واقع مي توانيم بگوييم، چون افراد درون گرا، در انتخاب دوستان خود حساسيت زيادي به خرج مي دهند و با اشخاص محدودي ارتباط برقرار مي كنند، بنابراين براي حفظ آن روابط محدود تلاش زيادي مي كنند، اما دايره ارتباطات افراد برون گرا بسيار گسترده است، اگر از نحوه آشنايي فرد برون گرا با دوستانش سوال شود، ممكن است پاسخ هايي نظير در اتوبوس با او آشنا شدم، در كتابخانه با او هم صحبت شدم و از او بسيار خوشم آمد، در فروشگاه لباس باهم دوست شديم و غيره را از او بشنويد.

طبيعي است كه هر چقدر كه حساسيت كمتري در انتخاب دوستان وجود داشته باشد عمر روابط نيز كمتر خواهد شد، هرچند كه افراد برون گرا هم ارتباطات عميق دوستانه زيادي دارند.

كتاب خواندن و تفكر و تعقل مي تواند به افراد درون گرا انرژي زيادي را منتقل كند، چون كتاب مي تواند باعث شود آن ها به دنياي دروني خود سفر كنند، در واقع يكي از مهمترين راه هاي كسب دانش و اطلاعات و همچنين يكي از تفريحات لذت بخش، براي افراد درون گرا، كتاب خواندن است، در اين بين اگر چه برون گراهايي هم هستند كه از كتاب خواندن لذت زيادي مي برند، اما نشستن طولاني مدت در يك مكان و تمركز بر يك كتاب خاص، مي تواند افراد برون گرا را، خيلي زود خسته كند، به همين دليل ترجيح افراد برون گرا اين است كه از طريق حضور در كارگاه هاي مختلف و صحبت كردن با افراد مختلف و همينطور تحقيقات گروهي و فعاليت هاي مشترك و دسته جمعي به اطلاعات خود بيفزايند.

در واقع افراد درون گرا انگيزه و خلاقيت خود را از منابع دروني به دست مي آورند اما منبع انگيزه و خلاقيت افراد برون گرا، منابع بيروني است.

افراد درون گرا بيشتر از آنكه تمايل به حرف زدن داشته باشند، علاقمند به گوش دادن هستند، در واقع مي توان گفت آن ها شنونده هاي بهتري نسبت به افراد برون گرا هستند، چون افراد برون گرا همانقدر كه مي توانند به حرف هاي طرف مقابل شان گوش دهند به همان ميزان نيز، تمايل و نياز به صحبت كردن دارند.

ابراز احساسات براي افراد درون گرا كمي سخت است اما در مقابل فرد برون گرا به راحتي از احساساتش صحبت مي كند و آن را به ديگران بروز مي دهد، در اين بين در هنگام مباحثه، صحبت كردن و ابراز هيجان خشم و عصبانيت و همينطور بروز احساس ناراحتي چيزي است كه مي تواند فرد برون گرا را آرام كند اما چيزي كه مي تواند در چنين شرايطي فرد درون گرا را آرام كند، سكوت كردن و پناه بردن به گوشه اي دنج و خلوت است.

در مواقع خوشحالي نيز چنين تفاوتي به نظر مي رسد، اگر اتفاقي خوشايند رخ دهد، ممكن است فرد برون گرا تمام احساسات خود را بروز دهد، حتي از خوشحالي فرياد بزند و بالا و پايين بپرد، اما فرد درون گرا، واكنش چنداني به موقعيت پيش آمده نشان ندهد، طوري كه شايد ديگران فرد را بي تفاوت قلمداد كنند و معتقد باشند كه اين فرد نسبت به مسئله خاصي توجه ندارد.

توجه به رسومات و اتفاقات حاشيه اي نيز براي افراد درون گرا جذابيت چنداني ندارد.

مشاغل مناسب براي افراد درونگرا

مشاغلي مانند حسابداري، بايگاني، نويسندگي، برنامه نويسي و به طور كلي مشاغلي كه انفرادي هستند و نياز چنداني به ارتباطات گسترده با افراد مختلف ندارند مي تواند براي افراد درون گرا بسيار مناسب باشد، اما در عوض مشاغلي كه نياز به ارتباطات گسترده اجتماعي دارند، مي توانند براي افراد برون گرا مناسب باشند.

تفاوت جسماني افراد درون گرا و برون گرا

تحقيقات و بررسي هاي مختلف اسكن مغزي نشان داده است كه قشرهاي جلويي مغز كه مسئول تفكر و برنامه ريزي هستند در افراد درون گرا بزرگتر از افراد برون گرا هستند، كه البته چنين ويژگي در عين حال كه مي تواند مثبت باشد مي تواند زمينه بروز اضطراب و افسردگي را در اين افراد بالا ببرد.

همچنين نتايج تحقيقات نشان مي دهد كه دوپامين كه هورمون لذت است و در مواقع هيجاني و لحظه هاي خوشايند در مغز افراد ترشح مي شود، در بدن افراد برون گرا بيشتر وجود دارد، يعني در هنگام دريافت جايزه و يا برقراري ارتباط با ديگران، دوپامين بيشتري در مغز افراد برون گرا ترشح مي شود، بنابراين از اين شرايط لذت بيشتري مي برند، بنابراين با اين تفاسير و با توجه به تفاوت هاي جسماني افراد برون گرا و افراد درون گرا مي توانيم نتيجه بگيريم كه درون گرايي و برون گرايي ارتباط بسيار نزديكي با ژنتيك افراد دارد و تغييرات ژنتيكي خاص موجب تفاوت هاي شخصيتي مي شوند، البته كه تحقيقات مختلف، ژنتيكي بودن اين مسئله را تاييد مي كنند.

آيا درون گرايي با خجالتي بودن ارتباط دارد؟

نكته قابل توجه اين است كه درون گرايي ارتباط مستقيمي با خجالتي بودن ندارد، يعني نمي توانيم بگوييم كه علت خجالتي بودن افراد، درون گرا بودن آن ها است، خجالتي بودن در بين افراد برون گرا نيز وجود دارد، همينطور كه يك فرد درون گرا هم، مي تواند خجالتي باشد اما نمي توانيم بگوييم كه يك فرد درون گرا لزوما خجالتي است يا يك فرد خجالتي لزوما درون گرا است، در بسياري از موارد فرد درون گرا به هيچ عنوان فرد خجالتي نيست و بالعكس اعتماد به نفس بالايي دارد و به خوبي مي تواند در جمع صحبت كند اما چيزي كه باعث مي شود آن ها از حضور طولاني مدت در جمع اجتناب كنند، عدم تمايلشان به حضور در جمع مي باشد.

در واقع وجه تمايز درون گرايي و خجالتي بودن اين است كه فرد خجالتي تمايل به حضور در جمع دارد و اتفاقا در بسياري از مواقع، از اينكه نمي تواند در جمع حضور داشته باشد ناراحت است، اما فرد درون گرا از تنهايي خود لذت مي برد و از بودن در جمع لذت چنداني نمي برد.

افراد درون گرا بهتر است با چه كساني ازدواج كنند؟

تصور كنيد كه شما فرد درون گرايي هستيد و همانطور كه انتظار مي رود بيشتر از آنكه تمايل به حضور در جمع هاي خانوادگي و دوستانه داشته باشيد تمايل به سكوت و تنهايي داريد، ترجيح مي دهيد تعطيلات آخر هفته خود را در منزل بمانيد و استراحت كنيد، فيلم ببينيد، كتاب بخوانيد و از اين راه انرژي خود را مجدد بازيابيد تا بتوانيد در طول هفته به فعاليت هاي لازم بپردازيد.

در اين بين با فردي ازدواج كرده ايد كه سرشار از انرژي است، تمايل زيادي به صحبت كردن دارد، براي تعطيلات آخر هفته حتما با دوستان و آشنايان برنامه ريزي مي كند و سعي مي كند كه از هر فرصتي براي تفريحات بيرون از منزل و حضور در جمع هاي مختلف استفاده كند، تمايل زيادي به صحبت كردن دارد و حتي از كم حرف بودن شما شكايت مي كند، بسيار شوخ طبع است و گاهي شوخي هايي مي كند كه از نظر شما غير قابل تحمل هستند، بر سر موضوعي خاص با همسرتان به توافق نمي رسيد و بحثتان شده است، در آن لحظه تمايل به سكوت و تفكر داريد اما در آن لحظه همسرتان مدام اصرار دارد كه در مورد مسئله پيش آمده صحبت كنيد و تمايل به تنهايي شما را نوعي بي احترامي و عدم علاقه و بي توجهي قلمداد مي كند، آيا اين تفاوت برايتان خوشايند است؟

همسرتان در بيان احساسات خود بسيار بي پروا است و به راحتي به شما مي گويد كه شما را دوست دارد، به بهانه هاي مختلف به شما هديه مي دهد اما در مقابل، چنين رفتارهايي را از جانب شما دريافت نمي كند يا كمتر دريافت مي كند، چون اين چنين رفتار كردن براي شما راحت و خوشايند نيست، فكر مي كنيد در آن لحظه همسر شما چه احساسي دارد؟ آيا طبيعي نيست كه احساس سرخوردگي و شكست كند؟ اگر نتواند ويژگي شخصيتي شما را به خوبي درك كند، آيا طبيعي نيست كه احساس كند شما به او علاقه اي نداريد؟ آيا از داشتن چنين رابطه اي با همسر خود احساس لذت مي كنيد؟

منبع : افراد درون گرا با چه كساني ازدواج مي كنند؟

بازدید : 312
سه شنبه 11 خرداد 1400 زمان : 20:14

تاثیر ژنتیک بر اعتیاد ، ژنتیک چقدر در گرایش افرد به مواد مخدر تاثیر دارد؟

تاثیر ژنتیک بر روی اعتیاد موضوعی می باشد که تحقیقات بسیاری بر روی آن انجام شده است، آمار نشان می دهد که حدود ۲۰ تا ۷۰ درصد اعتیاد به مواد مخدر تحت تاثیر ژن خانوادگی افراد می باشد و این میزان تاثیر در مواد مخدر متفاوت می باشد.

آگاهی لازم نسبت به ژن های زمینه ساز به اعتیادپ به خانواده ها کمک می کند تا به میزان زیادی از گرایش جوانان به مصرف مواد مخدر جلوگیری کنند و در برخی از کشورها با استفاده از آزمایش ژنتیک می توانید زمینه ژنتیکی اعتیاد را از همان ابتدای تولد شناسایی کنید.

ژنتیک به این معنی نمی باشد که فرد صددرصد در آینده به اعتیاد دچار می شود بلکه بیانگر این است که این فرد نسبت به سایرین بیشتر در معرض خطر اعتیاد به مواد مخدر می باشد و به سمت اعتیاد به مواد مخدر گرایش دارد و اگر در شرایط محیطی نامناسب قرار بگیرد احتمال معتاد شدن افزایش می یابد، هم چنین علاوه بر این ها والدین تاثیر بسیاری بر ابتلا به اعتیاد در فرزندان دارند.

تاثیر ژنتیک بر اعتیاد

هیچ کس از اعتیاد در امان نمی باشد زیرا مکانیسم اعتیاد در مغز وجود دارد و در صورتی که مغز یک امر لذت بخش را تجربه می کند گذرگاه های عصبی در مغز ایجاد می شود که به همین ترتیب فرد دوست دارد تا آن لذت را دوباره تجربه کند .

بر اساس تحقیقات انجام شده اعتیاد در بسیاری از افراد زمینه ژنتیکی دارد و منظور از ژنتیک تفاوت های زیستی می باشد که باعث می شود افراد در برابر اعتیاد آسیب پذیر تر شوند و صدمه ببینند، اعتیادی که در بزرگسالی به وجود می آید بیشتر به خاطر ژنتیک می باشد زیرا در آن سن تاثیر پذیری از محیط کاهش می یابد.

اهمیت آگاهی از تاثیر ژنتیک بر اعتیاد

اعتیاد یک مشکل پیچیده می باشد که عوامل بسیاری بر روی آن تاثیر می گذارد، یکی از عوامل تاثیر گذار بر روی آن ژنتیک می باشد و همچنین تنها یک ژن مخصوص در بروز اعتیاد موثر نمی باشد بلکه چندین ژن بر روی اعتیاد تاثیر می گذارد.

اگر درک بهتری از این پیچیدگی ها داشته باشید و عوامل موثر در اعتیاد را به خوبی بشناسید علاوه بر این که به درمان کمک می شود باعث پیشبینی و پیشگیری بهتر از اعتیاد نیز می شود البته باید بدانید که ژن ها سرنوشت انسان را نمی سازند و افرادی که ژن اعتیاد دارند تنها مستعد معتاد شدن نمی باشند بلکه شرایط محیطی بر روی اعتیاد فرد تاثیر بسیاری می گذارد و والدین می توانند با تعدیل محیط از معتاد شدن خود و یا فرزندشن جلوگیری کنند.

تاثیر ژنتیک در اعتیاد به انواع مواد مخدر

بر اساس تحقیقات انجام شده ژن ها در اعتیاد به مواد مخدر خاص تاثیرات متفاوتی دارند برای مثال مشخص شده است که ژنتیک بر روی مواد توهم زا کمترین تاثیر را می گذارد و بر روی موادی همچون کوکائین بیشتر تاثیر را دارد.

تاثیر ژنتیک بر اعتیاد در مواد مختلف از بیشترین به کمترین به شرح زیر می باشد.

  • کوکائین
  • تریاک
  • الکل
  • نیکوتین
  • ماریجوانا
  • مواد توهم زا
  • مواد محرک

تاثیر عوامل محیطی و ژنتیک در اعتیاد به مواد مخدر

عواملی مانند فرهنگ، سیاست اجتماعی، مذهب، وضعیت اقتصادی و غیره آسیب پذیری فرد را در برابر اعتیاد مشخص می کند و در صورتی که فرد از نظر ژنتیکی مستعد اعتیاد باشد و در محیطی پر خطر رشد کند در این هنگام احتمال معتاد شدن او به مواد مخدر بیشتر از سایرین خواهد بود.

اگر ژنتیک و عوامل محیطی بر اعتیاد فرد تاثیر گذاشته باشند درمان آن ها سخت تر خواهد بود. از مهم ترین محرک های محیطی می توان به دسترس بودن مواد، مکان و موقعیت های محرک و دوستان و اطرافیان مشوق اعتیاد اشاره نمود و علاوه بر این ها سبک های فرزند پروری والدین در ابتلا به اعتیاد فرزندان تاثیر بسیاری می گذارد.

منبع : تاثیر ژنتیک بر اعتیاد

بازدید : 314
سه شنبه 11 خرداد 1400 زمان : 20:12

اگر که در آستانه ازدواج باشید، ممکن است کسانی که به شما پیشنهاد می شوند یا به خواستگاری شما می آیند، عنوان پلیس یا کارمند نیروی انتظامی را داشته باشند و البته که شما، مثل دیگر موردهای ازدواجتان به چنین فردی، با این عنوان شغلی، فکر خواهید کرد.

اما مسئله ای که وجود دارد سوگیری افراد نسبت به برخی از شغل های نظامی است و شاید با خود فکر کنید که این افراد با توجه به وابستگی که به دولت و حکومت دارند، ممکن است سبک زندگی متفاوتی داشته باشند و شاید لازم باشد در زندگی با آن ها در این موارد محتاط تر بود.

البته که این طرز تفکر تا حدودی درست است، اما برای اینکه بتوانیم در مورد هر چیزی فکر و تصمیم گیری درستی داشته باشیم، در قدم اول، نیاز است که بتوانیم اطلاعات اولیه از آن به دست بیاوریم.

به همین منظور، برای اینکه بتوانیم به این مسئله یعنی (ازدواج با نیروی انتظامی)، بپردازیم، بهتر باشد که در ابتدا اطلاعاتی در مورد نیروی انتظامی و شرح وظایف آن کسب کنیم.

نیروی انتظامی

ناجا یا همان نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران، شاخه ای از نیروهای مسلح می باشد که در سال 1370، از ادغام شهربانی، ژاندارمری و کمیته انقلاب اسلامی، تشکیل شد.

از جمله وظایف نیروی انتظامی، حفظ امنیت داخلی کشور است. نظارت عملکرد نیروی انتظامی بر عهده وزارت کشور می باشد.

ساختار سازمانی نیروی انتظامی

سازمان نیروی انتظامی، از سه بخش اصلی، که هریک به طور مستقل فعالیت می کنند، تشکیل شده است.

این سه بخش، شامل: فرماندهی ناجا، سازمان حفاظت اطلاعات ناجا و سازمان عقیدتی سیاسی، می باشد.

1. فرماندهی ناجا

از جمله پیکره های اصلی نیروی انتظامی محسوب می شود که شامل زیر مجموعه های زیر است.

  1. پلیس پیشگیری، که بزرگترین فرمانداری در ناجا است و فرماندهی کلیه کلانتری ها و پاسگاه های انتظامی سراسر کشور را بر عهده دارد.
  2. پلیس راهنمایی و رانندگی
  3. پلیس آگاهی، که اداره کردن مبارزه با جرایم خاص، سرقت، جنایی و اداره مبارزه با قاچاق کالا و ارز، زیر مجموعه آن است.
  4. پلیس مبارزه با مواد مخدر، که کار اصلی آن مبارزه با خرید و فروش مواد مخدر و کشف باندهای بزرگ و خرده فروشان است.
  5. پلیس اطلاعات و امنیت عمومی، که به صورت آشکار و غیر آشکار و با لباس رسمی و غیر رسمی فعالیت می کند و وظیفه جمع آوری اخبار و اطلاعات سیاسی را بر عهده دارد و همچنین در جهت شناسایی باند های قاچاق اسلحه نیز فعالیت دارد.
  6. پلیس فضای تولید و تبادل اطلاعات، که رسیدگی به جرایم مربوط به رایانه و فضای مجازی بر عهده آن است.
  7. فرماندهی مرزبانی، وظیفه آن ها حراست از کیان و قلمرو کشور را بر عهده دارد.
  8. پلیس بین الملل، واحد بین الملل نیروی انتظامی است و به عنوان نماینده اینترپل در ایران محسوب می شود.
  9. هوا ناجا، واحد هواپیمایی نیروی انتظامی است.
  10. یگان های ویژه ناجا، مسئولیت کنترل اجتماعات، جلوگیری و مقابله با اغتشاشات را بر عهده دارد.
  11. یگان امداد ناجا، دژبان کل ناجا، دانشگاه علوم انتظامی، معاونت نیروی انسانی ناجا، معاونت عملیات ناجا، معاونت فناوری اطلاعات و ارتباطات ناجا، معاونت پارلمانی، معاونت اجتماعی، بهداشت و راهبردی از دیگر زیرمجوعه های فرماندهی انتظامی هستند.

ازدواج با نیروی انتظامی

2. سازمان عقیدتی سیاسی

حفاظت اطلاعات

هدف این بود که اطلاعات مختصری در مورد نیروی انتظامی و عملکرد آن به شما بدهیم تا اگر با خانم یا آقایی که تحت عنوان پلیس نیروی انتظامی برخورد کردید و قصد داشتید با هدف ازدواج به او فکر کنید، اطلاعات مختصری از شغل و وظایف او داشته باشید که البته اگر نیاز به اطلاعات جزئی بیشتری داشتید می توانید در مقالات اختصاصی تری که در مورد نیروی انتظامی نوشته شده است، به آن اطلاعات دسترسی پیدا کنید.

اما در امر تصمیم گیری برای ازدواج ، اگاهی داشتن از جزییات شغل همسرتان مهم نیست و یک اطلاعات کلی، معمولا کافی است.

چیزی که اهمیت ویژه ای دارد آگاهی از خصوصیات و ویژگی های شخصیتی، سبک زندگی فرد و همینطور تاثیری که شغل او بر سبک زندگی و خصوصیاتش گذاشته است اهمیت دارد.

زمانی که شما در حال تصمیم گیری برای ازدواج با فردی هستید نیاز است که ضمن دریافت اطلاعات اولیه از جمله شغل فرد، میزان درآمد و شرایط اقتصادی، تحصیلات، شرایط خانوادگی و غیره تلاش کنید تا شناخت مطلوبی از فرد و ویژگی هایی که ممکن است در ابتدا قابل تشخیص نباشند، به دست آورید.

طبیعی است که هر چقدر بتوانید وِیژگی های شخصیتی فرد مقابل را بیشتر بشناسید بهتر می توانید تصمیم گیری کنید و با آمادگی و آگاهی بیشتری زندگی مشترکتان را شروع می کنید.

در ادامه به ملاک هایی که در انتخاب همسر باید به آن ها توجه کنید می پردازیم.

ملاک های انتخاب همسر

  • شغل

شاید برای یک دختر خانم در درجه اول، شغل معیار مهمی باشد، البته آقایی که قصد انتخاب همسر دارد نیز، اگر شخصی به او پیشنهاد شود که شاغل است، اولین سوالی که در ذهنش ایجاد می شود این است که شغل فرد چیست؟

برخی از شغل ها ممکن است بیشتر از دیگر شغل ها اهمیت داشته باشند و نقش پررنگ تری در روند تصمیم گیری فرد داشته باشند.

همانطور که پیش تر شرح داده شد، پلیس نیروی انتظامی، به سبب شرایط خاصی که دارد از جمله این مشاغل می باشد، اما ما در اینجا لازم است که به شما بگوییم اگر چه تفکر شما درست است و اگر که با فردی نظامی در اقوام خود برخورد نداشته اید و با سبک زندگی شان آشنایی ندارید، ابهام و ترس ذهنی شما منطقی است ولی این عدم آشنایی نباید تنها دلیل شما برای پاسخ منفی دادن به فرد باشد.

البته برعکس این اتفاق نیز بسیار اتفاق می افتد. اینکه افرادی هستند که به سیستم های نظامی و سبک زندگی آن ها علاقمند هستند و گاهی ممکن است از دختر خانم هایی این جمله را بشنویم که «من بسیار علاقه دارم با یک فرد پلیس نیروی انتظامی ازدواج کنم»، چنین علاقه ای معمولا از این طرز تفکر نشات می گیرید که پلیس ها شان و شخصیت بالایی دارند و اکثرا افراد محکم و با جذبه و در نهایت افراد جذاب و کاملی هستند.

اما همانطور که اشاره کردیم، داشتن دید مبهم و ترس و از طرفی خوشبینی اغراق آمیز نسبت به افراد شاغل در این سازمان، نباید تنها ملاک پاسخ مثبت یا منفی به فرد باشد، بلکه نیاز است به دیگر ملاک ها توجه کنید تا بتوانید انتخاب درست و آگاهانه ای داشته باشید.

  • ویژگی های ظاهری

در گام اول نیاز است که دختر و پسر از نظر ظاهری هم دیگر را بپسندند و به اصطلاح به دل هم بنشینند. این تفکر که می گویند ظاهر و قیافه عادی می شود، تفکر غلطی است. واقعیت این است که شما قرار است مدت های طولانی با شخصی که قرار است به عنوان همسر شما انتخاب شود، زندگی کنید و اگر نسبت به ظاهر او کشش و تمایل نداشته باشید، قطعا در برقراری ارتباط مطلوب با او، به مشکل می خورید. البته زشتی و زیبایی ملاک این مسئله نیست و هیچ معیار مشخصی برای اینکه شخصی زشت باشد یا زیبا وجود ندارد، همچنین اینکه، اینکه دیگران در مورد ظاهر او چه می گویند نیز اهمیتی ندارد، مهم این است که شما از ظاهر فرد خوشتان بیاید.

  • اختلاف سنی مناسب

هرچند قانون نوشته شده دقیق و غیر قابل تغییری در این مورد وجود ندارد، ولی داشتن اختلاف سنی زیاد و تفاوت در دوره های رشدی (یعنی یک نفر نوجوان باشد و دیگری جوان، یا یک نفر جوان باشد و دیگری میانسال یا پیر)، می تواند مشکل ساز باشد و جدا از مشکلات در ظاهر، مانع از درک متقابل می شود.

  • اعتقادات مذهبی

اعتقادات مذهبی، ارتباط مستقیمی با سبک زندگی فرد دارد.

این مسئله بسیار مهم است که شما بتوانید در مورد اعتقادات مذهبی فرد مقابل تان اطلاعات کافی کسب کنید. مخصوصا افراد شاغل در نیروی انتظامی، به سبب شرایط شغلی که دارند و با توجه به فیلترهایی که در هنگام استخدام از آن ها رد می شوند، معمولا اعتقادات مذهبی قوی تری دارند و نسبت به برخی مسائل حساس ترند. به همین جهت بسیار مهم است که نه تنها اطلاعات کافی در مورد اعتقادات مذهبی فرد کسب کنید، بلکه این مسئله اهمیت دارد که موضع خودتان هم در این مورد مشخص باشد و اطلاعات کافی، صریح و روشنی در مورد اعتقادات مذهبی تان به فرد مقابل بدهید.

  • فرهنگ خانوادگی

شاید خیلی از افراد به اهمیت فرهنگ خانوادگی توجه نکنند و در بسیاری از موارد با وجود اختلاف فرهنگی زیاد تصمیم به ازدواج به یکدیگر بگیرند. اما نیاز است که بدانید، داشتن سنخیت فرهنگی، از فاکتورهای مهم و اصلی انتخاب همسر است. توجه داشته باشید که در فرهنگ ایران، که استحکام خانواده ها بیشتر است و نقش خانواده ها در روند ازدواج فرزندشان، بسیار پررنگ است، نمی توان اختلافات فرهنگی خانوادگی را نادیده گرفت. بلکه نیاز است که به این مسئله توجه کنیم که ازدواج فقط وصلت دو نفر باهم نیست، بلکه ازدواج، وصلت دو خانواده باهم می باشد. بنابراین بی توجهی به آن می تواند سبب مشکلات زیادی شود.

  • تناسب تحصیلی

مطلوب این است که پسر از نظر شرایط تحصیلی، بالاتر از دختر باشد یا اینکه هر دو در یک سطح باشند، اما گاهی چنین شرایطی حاکم نیست و نمی توان تاکید زیادی روی این مسئله کرد، ولی توجه به این نکته که میزان تفاوت تحصیلی شما و همسرتان خیلی زیاد نباشد، بسیار اهمیت دارد.

ممکن است ازدواج فرد دیپلم با لیسانسه مشکل چندانی ایجاد نکند، اما ازدواج فردی لیسانسه با فردی که تا مقطع ابتدایی بیشتر تحصیل نکرده قطعا مشکل آفرین خواهد شد. نزدیک بودن میزان فهم و دیدگاه افراد نسبت به جامعه و زندگی اهمیت بسیاری دارد. به طور کلی هدف این است که دو نفر، بتوانند هم صحبت خوبی برای هم باشند و تفاوت زیادی از این نظر با یکدیگر، نداشته باشند.

  • سلامت جسمانی

این حق شماست که از سلامت جسمانی فردی که قصد ازدواج با او را دارید مطمئن شوید و البته که شما هم باید، در اینباره صادق باشید. البته آنقدر که صداقت شما و فرد مقابل تان در ارائه اطلاعات در این زمینه اهمیت دارد، بیمار بودن یا نبودن مهم نیست.

منظور این است که هستند افرادی که بیماری های جسمانی مختلفی دارند و در اکثر موارد خود فرد نقشی در ایجاد این بیماری نداشته است.

ما نمی توانیم حق زندگی را از هیچ شخصی بگیریم و بگوییم که فرد بیمار، حق زندگی کردن ندارد ولی هر فردی در هنگام ازدواج نیاز است صادقانه در مورد مشکلات جسمانی خود صحبت کند، مطمئن باشید پنهان کاری نه تنها کمکی به شما نمی کند، بلکه می تواند مشکلات زیادی را در آینده، برای شما ایجاد کند. البته در این بخش، بیشتر، منظور بیماری هایی است که در نگاه اول مشخص نیست و طبیعتا منظور نقص عضو یا بیماری های آشکاری که افراد در نگاه اول متوجه آن می شوند نیست.

ولی در هر حال بیماری از هر نوعی که باشد آشکار یا نا آشکار، شدید یا ضعیف، نیاز است که شخص، اطلاعات کافی را در مورد بیماری اش به فرد مقابل بدهد.

منبع : نکات کلیدی در ازدواج با نیروی انتظامی

تعداد صفحات : 0

درباره ما
موضوعات
آمار سایت
  • کل مطالب : 305
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 1461
  • بازدید کننده امروز : 1
  • باردید دیروز : 1078
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 4451
  • بازدید ماه : 78872
  • بازدید سال : 608425
  • بازدید کلی : 2101740
  • <
    اطلاعات کاربری
    نام کاربری :
    رمز عبور :
  • فراموشی رمز عبور؟
  • خبر نامه


    معرفی وبلاگ به یک دوست


    ایمیل شما :

    ایمیل دوست شما :



    کدهای اختصاصی