loading...

بیتا صبوری

بازدید : 385
چهارشنبه 19 خرداد 1400 زمان : 17:56

درون گرايي و برون گرايي دو تيپ شخصيتي متضاد هم هستند، بنابراين آشنايي با ويژگي هاي اين دو تيپ شخصيتي پيش از ازدواج مهم مي باشد، در اين مقاله به اينكه افراد درون گرا با چه كساني ازدواج مي كنند و ويژگي ازدواج افراد درونگرا پرداخته شده است.

اگر شخصيت افراد را يك طيف يا پيوستار در نظر بگيريم، در يك سر طيف درون گرايي قرار مي گيرد و در سر ديگر طيف، برون گرايي و افراد از نظر شخصيتي در نقاط مختلف اين طيف قرار مي گيرند، اگر پيوستار را به دو نيمه تقسيم كنيم، از وسط طيف به سمت درون گرايي، افراد درون گرا قرار دارند و از وسط طيف به سمت برون گرايي، افراد برون گرا قرار دارند. طبيعي است كه هرچه از وسط طيف فاصله بگيريم، نمره درون گرايي و برون گرايي فرد افزايش مي يابد و هرچقدر كه به وسط طيف نزديك تر شويم، نمره درون گرايي يا برون گرايي فرد كاهش مي يابد.

براي اندازه گيري و به دست آوردن نمره درون گرايي و برون گرايي افراد، تست شخصيت وجود دارد، اما بدون تست و با مشاهده ويژگي هاي شخصيتي افراد هم، تا حدود زيادي مي توانيم به درون گرايي و برون گرايي شان پي ببريم.

ويژگي افراد درون گرا و برون گرا

افراد درون گرا، از تمركز بر دنياي دروني و ذهني خود لذت مي برند و از خلوت، سكوت و تنهايي، انرژي مي گيرند،

در مقابل، افراد برون گرا تمايل زيادي به حضور در جمع دارند و جمع هاي شلوغ دوستانه و مهماني هاي خانوادگي مي تواند تاثير مثبتي بر روحيه آنها بگذارد.

افراد درون گرا، زماني كه در جمع هستند انرژي رواني زيادي را صرف مي كنند و بعد از حضور در جمع هاي شلوغ، براي اينكه بتوانند انرژي خود را مجدد بازيابند، نياز به سكوت و تنهايي دارند، اما چيزي كه افراد برون گرا را خسته و كلافه مي كند تنهايي و انزوا است و براي اينكه فرد برون گرا بتواند مجدد انرژي بگيرد نياز به اين دارد كه با دوستان خود برنامه تفريحي و دورهمي تدارك ببيند يا اينكه در يك جمع شلوغ قرار بگيرد.

واضح است كه افراد درون گرا دوستان كمتري نسبت به افراد برون گرا دارند. در واقع مي توانيم بگوييم كه افراد درون گرا به سختي با ديگران صميمي مي شوند و صحبت كردن و برقراري ارتباط با اشخاص مختلف، براي آن ها لذت چنداني ندارد، اما با وجود محدود بودن دايره دوستي اين افراد، دوستي هاي عميقي را در آن ها مشاهده مي كنيم، يعني ممكن است فرد، يك دوست يا نهايتا دو دوست صميمي داشته باشد ولي مدت زمان اين ارتباط و عمق آن بسيار زياد است.

در واقع مي توانيم بگوييم، چون افراد درون گرا، در انتخاب دوستان خود حساسيت زيادي به خرج مي دهند و با اشخاص محدودي ارتباط برقرار مي كنند، بنابراين براي حفظ آن روابط محدود تلاش زيادي مي كنند، اما دايره ارتباطات افراد برون گرا بسيار گسترده است، اگر از نحوه آشنايي فرد برون گرا با دوستانش سوال شود، ممكن است پاسخ هايي نظير در اتوبوس با او آشنا شدم، در كتابخانه با او هم صحبت شدم و از او بسيار خوشم آمد، در فروشگاه لباس باهم دوست شديم و غيره را از او بشنويد.

طبيعي است كه هر چقدر كه حساسيت كمتري در انتخاب دوستان وجود داشته باشد عمر روابط نيز كمتر خواهد شد، هرچند كه افراد برون گرا هم ارتباطات عميق دوستانه زيادي دارند.

كتاب خواندن و تفكر و تعقل مي تواند به افراد درون گرا انرژي زيادي را منتقل كند، چون كتاب مي تواند باعث شود آن ها به دنياي دروني خود سفر كنند، در واقع يكي از مهمترين راه هاي كسب دانش و اطلاعات و همچنين يكي از تفريحات لذت بخش، براي افراد درون گرا، كتاب خواندن است، در اين بين اگر چه برون گراهايي هم هستند كه از كتاب خواندن لذت زيادي مي برند، اما نشستن طولاني مدت در يك مكان و تمركز بر يك كتاب خاص، مي تواند افراد برون گرا را، خيلي زود خسته كند، به همين دليل ترجيح افراد برون گرا اين است كه از طريق حضور در كارگاه هاي مختلف و صحبت كردن با افراد مختلف و همينطور تحقيقات گروهي و فعاليت هاي مشترك و دسته جمعي به اطلاعات خود بيفزايند.

در واقع افراد درون گرا انگيزه و خلاقيت خود را از منابع دروني به دست مي آورند اما منبع انگيزه و خلاقيت افراد برون گرا، منابع بيروني است.

افراد درون گرا بيشتر از آنكه تمايل به حرف زدن داشته باشند، علاقمند به گوش دادن هستند، در واقع مي توان گفت آن ها شنونده هاي بهتري نسبت به افراد برون گرا هستند، چون افراد برون گرا همانقدر كه مي توانند به حرف هاي طرف مقابل شان گوش دهند به همان ميزان نيز، تمايل و نياز به صحبت كردن دارند.

ابراز احساسات براي افراد درون گرا كمي سخت است اما در مقابل فرد برون گرا به راحتي از احساساتش صحبت مي كند و آن را به ديگران بروز مي دهد، در اين بين در هنگام مباحثه، صحبت كردن و ابراز هيجان خشم و عصبانيت و همينطور بروز احساس ناراحتي چيزي است كه مي تواند فرد برون گرا را آرام كند اما چيزي كه مي تواند در چنين شرايطي فرد درون گرا را آرام كند، سكوت كردن و پناه بردن به گوشه اي دنج و خلوت است.

در مواقع خوشحالي نيز چنين تفاوتي به نظر مي رسد، اگر اتفاقي خوشايند رخ دهد، ممكن است فرد برون گرا تمام احساسات خود را بروز دهد، حتي از خوشحالي فرياد بزند و بالا و پايين بپرد، اما فرد درون گرا، واكنش چنداني به موقعيت پيش آمده نشان ندهد، طوري كه شايد ديگران فرد را بي تفاوت قلمداد كنند و معتقد باشند كه اين فرد نسبت به مسئله خاصي توجه ندارد.

توجه به رسومات و اتفاقات حاشيه اي نيز براي افراد درون گرا جذابيت چنداني ندارد.

مشاغل مناسب براي افراد درونگرا

مشاغلي مانند حسابداري، بايگاني، نويسندگي، برنامه نويسي و به طور كلي مشاغلي كه انفرادي هستند و نياز چنداني به ارتباطات گسترده با افراد مختلف ندارند مي تواند براي افراد درون گرا بسيار مناسب باشد، اما در عوض مشاغلي كه نياز به ارتباطات گسترده اجتماعي دارند، مي توانند براي افراد برون گرا مناسب باشند.

تفاوت جسماني افراد درون گرا و برون گرا

تحقيقات و بررسي هاي مختلف اسكن مغزي نشان داده است كه قشرهاي جلويي مغز كه مسئول تفكر و برنامه ريزي هستند در افراد درون گرا بزرگتر از افراد برون گرا هستند، كه البته چنين ويژگي در عين حال كه مي تواند مثبت باشد مي تواند زمينه بروز اضطراب و افسردگي را در اين افراد بالا ببرد.

همچنين نتايج تحقيقات نشان مي دهد كه دوپامين كه هورمون لذت است و در مواقع هيجاني و لحظه هاي خوشايند در مغز افراد ترشح مي شود، در بدن افراد برون گرا بيشتر وجود دارد، يعني در هنگام دريافت جايزه و يا برقراري ارتباط با ديگران، دوپامين بيشتري در مغز افراد برون گرا ترشح مي شود، بنابراين از اين شرايط لذت بيشتري مي برند، بنابراين با اين تفاسير و با توجه به تفاوت هاي جسماني افراد برون گرا و افراد درون گرا مي توانيم نتيجه بگيريم كه درون گرايي و برون گرايي ارتباط بسيار نزديكي با ژنتيك افراد دارد و تغييرات ژنتيكي خاص موجب تفاوت هاي شخصيتي مي شوند، البته كه تحقيقات مختلف، ژنتيكي بودن اين مسئله را تاييد مي كنند.

آيا درون گرايي با خجالتي بودن ارتباط دارد؟

نكته قابل توجه اين است كه درون گرايي ارتباط مستقيمي با خجالتي بودن ندارد، يعني نمي توانيم بگوييم كه علت خجالتي بودن افراد، درون گرا بودن آن ها است، خجالتي بودن در بين افراد برون گرا نيز وجود دارد، همينطور كه يك فرد درون گرا هم، مي تواند خجالتي باشد اما نمي توانيم بگوييم كه يك فرد درون گرا لزوما خجالتي است يا يك فرد خجالتي لزوما درون گرا است، در بسياري از موارد فرد درون گرا به هيچ عنوان فرد خجالتي نيست و بالعكس اعتماد به نفس بالايي دارد و به خوبي مي تواند در جمع صحبت كند اما چيزي كه باعث مي شود آن ها از حضور طولاني مدت در جمع اجتناب كنند، عدم تمايلشان به حضور در جمع مي باشد.

در واقع وجه تمايز درون گرايي و خجالتي بودن اين است كه فرد خجالتي تمايل به حضور در جمع دارد و اتفاقا در بسياري از مواقع، از اينكه نمي تواند در جمع حضور داشته باشد ناراحت است، اما فرد درون گرا از تنهايي خود لذت مي برد و از بودن در جمع لذت چنداني نمي برد.

افراد درون گرا بهتر است با چه كساني ازدواج كنند؟

تصور كنيد كه شما فرد درون گرايي هستيد و همانطور كه انتظار مي رود بيشتر از آنكه تمايل به حضور در جمع هاي خانوادگي و دوستانه داشته باشيد تمايل به سكوت و تنهايي داريد، ترجيح مي دهيد تعطيلات آخر هفته خود را در منزل بمانيد و استراحت كنيد، فيلم ببينيد، كتاب بخوانيد و از اين راه انرژي خود را مجدد بازيابيد تا بتوانيد در طول هفته به فعاليت هاي لازم بپردازيد.

در اين بين با فردي ازدواج كرده ايد كه سرشار از انرژي است، تمايل زيادي به صحبت كردن دارد، براي تعطيلات آخر هفته حتما با دوستان و آشنايان برنامه ريزي مي كند و سعي مي كند كه از هر فرصتي براي تفريحات بيرون از منزل و حضور در جمع هاي مختلف استفاده كند، تمايل زيادي به صحبت كردن دارد و حتي از كم حرف بودن شما شكايت مي كند، بسيار شوخ طبع است و گاهي شوخي هايي مي كند كه از نظر شما غير قابل تحمل هستند، بر سر موضوعي خاص با همسرتان به توافق نمي رسيد و بحثتان شده است، در آن لحظه تمايل به سكوت و تفكر داريد اما در آن لحظه همسرتان مدام اصرار دارد كه در مورد مسئله پيش آمده صحبت كنيد و تمايل به تنهايي شما را نوعي بي احترامي و عدم علاقه و بي توجهي قلمداد مي كند، آيا اين تفاوت برايتان خوشايند است؟

همسرتان در بيان احساسات خود بسيار بي پروا است و به راحتي به شما مي گويد كه شما را دوست دارد، به بهانه هاي مختلف به شما هديه مي دهد اما در مقابل، چنين رفتارهايي را از جانب شما دريافت نمي كند يا كمتر دريافت مي كند، چون اين چنين رفتار كردن براي شما راحت و خوشايند نيست، فكر مي كنيد در آن لحظه همسر شما چه احساسي دارد؟ آيا طبيعي نيست كه احساس سرخوردگي و شكست كند؟ اگر نتواند ويژگي شخصيتي شما را به خوبي درك كند، آيا طبيعي نيست كه احساس كند شما به او علاقه اي نداريد؟ آيا از داشتن چنين رابطه اي با همسر خود احساس لذت مي كنيد؟

منبع : افراد درون گرا با چه كساني ازدواج مي كنند؟

درون گرايي و برون گرايي دو تيپ شخصيتي متضاد هم هستند، بنابراين آشنايي با ويژگي هاي اين دو تيپ شخصيتي پيش از ازدواج مهم مي باشد، در اين مقاله به اينكه افراد درون گرا با چه كساني ازدواج مي كنند و ويژگي ازدواج افراد درونگرا پرداخته شده است.

اگر شخصيت افراد را يك طيف يا پيوستار در نظر بگيريم، در يك سر طيف درون گرايي قرار مي گيرد و در سر ديگر طيف، برون گرايي و افراد از نظر شخصيتي در نقاط مختلف اين طيف قرار مي گيرند، اگر پيوستار را به دو نيمه تقسيم كنيم، از وسط طيف به سمت درون گرايي، افراد درون گرا قرار دارند و از وسط طيف به سمت برون گرايي، افراد برون گرا قرار دارند. طبيعي است كه هرچه از وسط طيف فاصله بگيريم، نمره درون گرايي و برون گرايي فرد افزايش مي يابد و هرچقدر كه به وسط طيف نزديك تر شويم، نمره درون گرايي يا برون گرايي فرد كاهش مي يابد.

براي اندازه گيري و به دست آوردن نمره درون گرايي و برون گرايي افراد، تست شخصيت وجود دارد، اما بدون تست و با مشاهده ويژگي هاي شخصيتي افراد هم، تا حدود زيادي مي توانيم به درون گرايي و برون گرايي شان پي ببريم.

ويژگي افراد درون گرا و برون گرا

افراد درون گرا، از تمركز بر دنياي دروني و ذهني خود لذت مي برند و از خلوت، سكوت و تنهايي، انرژي مي گيرند،

در مقابل، افراد برون گرا تمايل زيادي به حضور در جمع دارند و جمع هاي شلوغ دوستانه و مهماني هاي خانوادگي مي تواند تاثير مثبتي بر روحيه آنها بگذارد.

افراد درون گرا، زماني كه در جمع هستند انرژي رواني زيادي را صرف مي كنند و بعد از حضور در جمع هاي شلوغ، براي اينكه بتوانند انرژي خود را مجدد بازيابند، نياز به سكوت و تنهايي دارند، اما چيزي كه افراد برون گرا را خسته و كلافه مي كند تنهايي و انزوا است و براي اينكه فرد برون گرا بتواند مجدد انرژي بگيرد نياز به اين دارد كه با دوستان خود برنامه تفريحي و دورهمي تدارك ببيند يا اينكه در يك جمع شلوغ قرار بگيرد.

واضح است كه افراد درون گرا دوستان كمتري نسبت به افراد برون گرا دارند. در واقع مي توانيم بگوييم كه افراد درون گرا به سختي با ديگران صميمي مي شوند و صحبت كردن و برقراري ارتباط با اشخاص مختلف، براي آن ها لذت چنداني ندارد، اما با وجود محدود بودن دايره دوستي اين افراد، دوستي هاي عميقي را در آن ها مشاهده مي كنيم، يعني ممكن است فرد، يك دوست يا نهايتا دو دوست صميمي داشته باشد ولي مدت زمان اين ارتباط و عمق آن بسيار زياد است.

در واقع مي توانيم بگوييم، چون افراد درون گرا، در انتخاب دوستان خود حساسيت زيادي به خرج مي دهند و با اشخاص محدودي ارتباط برقرار مي كنند، بنابراين براي حفظ آن روابط محدود تلاش زيادي مي كنند، اما دايره ارتباطات افراد برون گرا بسيار گسترده است، اگر از نحوه آشنايي فرد برون گرا با دوستانش سوال شود، ممكن است پاسخ هايي نظير در اتوبوس با او آشنا شدم، در كتابخانه با او هم صحبت شدم و از او بسيار خوشم آمد، در فروشگاه لباس باهم دوست شديم و غيره را از او بشنويد.

طبيعي است كه هر چقدر كه حساسيت كمتري در انتخاب دوستان وجود داشته باشد عمر روابط نيز كمتر خواهد شد، هرچند كه افراد برون گرا هم ارتباطات عميق دوستانه زيادي دارند.

كتاب خواندن و تفكر و تعقل مي تواند به افراد درون گرا انرژي زيادي را منتقل كند، چون كتاب مي تواند باعث شود آن ها به دنياي دروني خود سفر كنند، در واقع يكي از مهمترين راه هاي كسب دانش و اطلاعات و همچنين يكي از تفريحات لذت بخش، براي افراد درون گرا، كتاب خواندن است، در اين بين اگر چه برون گراهايي هم هستند كه از كتاب خواندن لذت زيادي مي برند، اما نشستن طولاني مدت در يك مكان و تمركز بر يك كتاب خاص، مي تواند افراد برون گرا را، خيلي زود خسته كند، به همين دليل ترجيح افراد برون گرا اين است كه از طريق حضور در كارگاه هاي مختلف و صحبت كردن با افراد مختلف و همينطور تحقيقات گروهي و فعاليت هاي مشترك و دسته جمعي به اطلاعات خود بيفزايند.

در واقع افراد درون گرا انگيزه و خلاقيت خود را از منابع دروني به دست مي آورند اما منبع انگيزه و خلاقيت افراد برون گرا، منابع بيروني است.

افراد درون گرا بيشتر از آنكه تمايل به حرف زدن داشته باشند، علاقمند به گوش دادن هستند، در واقع مي توان گفت آن ها شنونده هاي بهتري نسبت به افراد برون گرا هستند، چون افراد برون گرا همانقدر كه مي توانند به حرف هاي طرف مقابل شان گوش دهند به همان ميزان نيز، تمايل و نياز به صحبت كردن دارند.

ابراز احساسات براي افراد درون گرا كمي سخت است اما در مقابل فرد برون گرا به راحتي از احساساتش صحبت مي كند و آن را به ديگران بروز مي دهد، در اين بين در هنگام مباحثه، صحبت كردن و ابراز هيجان خشم و عصبانيت و همينطور بروز احساس ناراحتي چيزي است كه مي تواند فرد برون گرا را آرام كند اما چيزي كه مي تواند در چنين شرايطي فرد درون گرا را آرام كند، سكوت كردن و پناه بردن به گوشه اي دنج و خلوت است.

در مواقع خوشحالي نيز چنين تفاوتي به نظر مي رسد، اگر اتفاقي خوشايند رخ دهد، ممكن است فرد برون گرا تمام احساسات خود را بروز دهد، حتي از خوشحالي فرياد بزند و بالا و پايين بپرد، اما فرد درون گرا، واكنش چنداني به موقعيت پيش آمده نشان ندهد، طوري كه شايد ديگران فرد را بي تفاوت قلمداد كنند و معتقد باشند كه اين فرد نسبت به مسئله خاصي توجه ندارد.

توجه به رسومات و اتفاقات حاشيه اي نيز براي افراد درون گرا جذابيت چنداني ندارد.

مشاغل مناسب براي افراد درونگرا

مشاغلي مانند حسابداري، بايگاني، نويسندگي، برنامه نويسي و به طور كلي مشاغلي كه انفرادي هستند و نياز چنداني به ارتباطات گسترده با افراد مختلف ندارند مي تواند براي افراد درون گرا بسيار مناسب باشد، اما در عوض مشاغلي كه نياز به ارتباطات گسترده اجتماعي دارند، مي توانند براي افراد برون گرا مناسب باشند.

تفاوت جسماني افراد درون گرا و برون گرا

تحقيقات و بررسي هاي مختلف اسكن مغزي نشان داده است كه قشرهاي جلويي مغز كه مسئول تفكر و برنامه ريزي هستند در افراد درون گرا بزرگتر از افراد برون گرا هستند، كه البته چنين ويژگي در عين حال كه مي تواند مثبت باشد مي تواند زمينه بروز اضطراب و افسردگي را در اين افراد بالا ببرد.

همچنين نتايج تحقيقات نشان مي دهد كه دوپامين كه هورمون لذت است و در مواقع هيجاني و لحظه هاي خوشايند در مغز افراد ترشح مي شود، در بدن افراد برون گرا بيشتر وجود دارد، يعني در هنگام دريافت جايزه و يا برقراري ارتباط با ديگران، دوپامين بيشتري در مغز افراد برون گرا ترشح مي شود، بنابراين از اين شرايط لذت بيشتري مي برند، بنابراين با اين تفاسير و با توجه به تفاوت هاي جسماني افراد برون گرا و افراد درون گرا مي توانيم نتيجه بگيريم كه درون گرايي و برون گرايي ارتباط بسيار نزديكي با ژنتيك افراد دارد و تغييرات ژنتيكي خاص موجب تفاوت هاي شخصيتي مي شوند، البته كه تحقيقات مختلف، ژنتيكي بودن اين مسئله را تاييد مي كنند.

آيا درون گرايي با خجالتي بودن ارتباط دارد؟

نكته قابل توجه اين است كه درون گرايي ارتباط مستقيمي با خجالتي بودن ندارد، يعني نمي توانيم بگوييم كه علت خجالتي بودن افراد، درون گرا بودن آن ها است، خجالتي بودن در بين افراد برون گرا نيز وجود دارد، همينطور كه يك فرد درون گرا هم، مي تواند خجالتي باشد اما نمي توانيم بگوييم كه يك فرد درون گرا لزوما خجالتي است يا يك فرد خجالتي لزوما درون گرا است، در بسياري از موارد فرد درون گرا به هيچ عنوان فرد خجالتي نيست و بالعكس اعتماد به نفس بالايي دارد و به خوبي مي تواند در جمع صحبت كند اما چيزي كه باعث مي شود آن ها از حضور طولاني مدت در جمع اجتناب كنند، عدم تمايلشان به حضور در جمع مي باشد.

در واقع وجه تمايز درون گرايي و خجالتي بودن اين است كه فرد خجالتي تمايل به حضور در جمع دارد و اتفاقا در بسياري از مواقع، از اينكه نمي تواند در جمع حضور داشته باشد ناراحت است، اما فرد درون گرا از تنهايي خود لذت مي برد و از بودن در جمع لذت چنداني نمي برد.

افراد درون گرا بهتر است با چه كساني ازدواج كنند؟

تصور كنيد كه شما فرد درون گرايي هستيد و همانطور كه انتظار مي رود بيشتر از آنكه تمايل به حضور در جمع هاي خانوادگي و دوستانه داشته باشيد تمايل به سكوت و تنهايي داريد، ترجيح مي دهيد تعطيلات آخر هفته خود را در منزل بمانيد و استراحت كنيد، فيلم ببينيد، كتاب بخوانيد و از اين راه انرژي خود را مجدد بازيابيد تا بتوانيد در طول هفته به فعاليت هاي لازم بپردازيد.

در اين بين با فردي ازدواج كرده ايد كه سرشار از انرژي است، تمايل زيادي به صحبت كردن دارد، براي تعطيلات آخر هفته حتما با دوستان و آشنايان برنامه ريزي مي كند و سعي مي كند كه از هر فرصتي براي تفريحات بيرون از منزل و حضور در جمع هاي مختلف استفاده كند، تمايل زيادي به صحبت كردن دارد و حتي از كم حرف بودن شما شكايت مي كند، بسيار شوخ طبع است و گاهي شوخي هايي مي كند كه از نظر شما غير قابل تحمل هستند، بر سر موضوعي خاص با همسرتان به توافق نمي رسيد و بحثتان شده است، در آن لحظه تمايل به سكوت و تفكر داريد اما در آن لحظه همسرتان مدام اصرار دارد كه در مورد مسئله پيش آمده صحبت كنيد و تمايل به تنهايي شما را نوعي بي احترامي و عدم علاقه و بي توجهي قلمداد مي كند، آيا اين تفاوت برايتان خوشايند است؟

همسرتان در بيان احساسات خود بسيار بي پروا است و به راحتي به شما مي گويد كه شما را دوست دارد، به بهانه هاي مختلف به شما هديه مي دهد اما در مقابل، چنين رفتارهايي را از جانب شما دريافت نمي كند يا كمتر دريافت مي كند، چون اين چنين رفتار كردن براي شما راحت و خوشايند نيست، فكر مي كنيد در آن لحظه همسر شما چه احساسي دارد؟ آيا طبيعي نيست كه احساس سرخوردگي و شكست كند؟ اگر نتواند ويژگي شخصيتي شما را به خوبي درك كند، آيا طبيعي نيست كه احساس كند شما به او علاقه اي نداريد؟ آيا از داشتن چنين رابطه اي با همسر خود احساس لذت مي كنيد؟

منبع : افراد درون گرا با چه كساني ازدواج مي كنند؟

نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 0

درباره ما
موضوعات
آمار سایت
  • کل مطالب : 305
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 5
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 132
  • بازدید کننده امروز : 1
  • باردید دیروز : 568
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1145
  • بازدید ماه : 374458
  • بازدید سال : 527623
  • بازدید کلی : 2020938
  • <
    اطلاعات کاربری
    نام کاربری :
    رمز عبور :
  • فراموشی رمز عبور؟
  • خبر نامه


    معرفی وبلاگ به یک دوست


    ایمیل شما :

    ایمیل دوست شما :



    کدهای اختصاصی